معنی کلمه سوتام در لغت نامه دهخدا
آنچه کرده ست زآنچه خواهد کرد
سختم اندک نماید و سوتام.فرخی.با گور و آهو که شه گرفته ست
باشد شمار نبات سوتام.فرخی.ز رنجی در فزونی گشته دستام
در صبر و جدایی گشته سوتام.( ویس و رامین ).از سخا سوتام باشد نام گنجی نزد تو
وز کرم نزد تو باشد مدحت سوتام تام.قطران.بس بی خطر و خوار کام یابی
زین جای بی آرام و سوتام.ناصرخسرو.