معنی کلمه اعتزاز در لغت نامه دهخدا
وآن قلم اندر بنانش گه معز و گه مذل
دشمنان زو بامذلت ، دوستان بااعتزاز.منوچهری.کرا جامه عز ببرید دنیا
بدین بازگردد بدو اعتزازش.ناصرخسرو.از سر اعتزاز بعزت ملک و اعتزاز بنخوت پادشاهی از او سخنهای نالایق حادث میگشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 340 ). || گرامی و عزیز شمردن. ( منتهی الارب ). و بدین معنی نیز با حرف «باء» متعدی شود. ( از منتهی الارب ).