ساکن گشتن

معنی کلمه ساکن گشتن در فرهنگ معین

( ~ . گَ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - مسکن گزیدن . ۲ - آرام شدن ، آرامش یافتن .

معنی کلمه ساکن گشتن در فرهنگ فارسی

ساکن شدن

معنی کلمه ساکن گشتن در ویکی واژه

مسکن گزیدن.
آرام شدن، آرامش یافتن.

جملاتی از کاربرد کلمه ساکن گشتن

از منابع قدیم هیچ اطلاعی دربارهٔ این ناحیه در دست نیست. بعدها کادوسیان در آنجا ساکن گشتند.