معنی کلمه ساکن گشتن در فرهنگ معین ( ~ . گَ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - مسکن گزیدن . ۲ - آرام شدن ، آرامش یافتن .
جملاتی از کاربرد کلمه ساکن گشتن از منابع قدیم هیچ اطلاعی دربارهٔ این ناحیه در دست نیست. بعدها کادوسیان در آنجا ساکن گشتند.