سولوق

معنی کلمه سولوق در لغت نامه دهخدا

سولوق. ( ترکی - مغولی ، اِ ) خورجینی که سابق در سفر همراه می برده اند. ( فرهنگ فارسی معین ) : از آن وجه میوه ها در سولوق ریختم. ( جهانگشای جوینی ). چون باردو رسید میوه ها را از سولوق بیرون آورده است. ( جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه سولوق در فرهنگ معین

[ تر - مغ . ] (اِ. ) خورجینی که سابقاً در سفر همراه می برده اند.

معنی کلمه سولوق در فرهنگ فارسی

( اسم ) خورجینی که سابقا در سفر همراه می برده اند .

معنی کلمه سولوق در ویکی واژه

خورجینی که سابقاً در سفر همراه می‌برده‌اند.

جملاتی از کاربرد کلمه سولوق

«ق.و. سولوقوب» در سال ۱۸۵۲ میلادی می‌نوشت: ارامنه اساساً از طریق تجارت به پس‌انداز ثروت می‌پردازند. آذربایجانی‌ها به نوبه خود در زیستگاه خود به زراعت و دام‌داری مشغول هستند و در ماورای قفقار عنصر اصلی تولید می‌باشند».