ساچمه
معنی کلمه ساچمه در فرهنگ معین
معنی کلمه ساچمه در فرهنگ عمید
۲. قطعات کروی کوچک از جنس فولاد.
معنی کلمه ساچمه در فرهنگ فارسی
( اسم ) سرب مدور و ریزه که در تفنگ شکاری ریزند و آنرا آتش زنند .
معنی کلمه ساچمه در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه ساچمه در دانشنامه عمومی
در برخی نقاط جهان از جمله در تالاب های بریتانیا، استفاده از ساچمه سربی برای شکار، به خاطر سرشت سمی سرب ممنوع اعلام شده است. به این منظور ساچمه های غیر سربی هم ساخته شده که بیشتر از جنس فولاد، تنگستن - نیکل - آهن و تنگستن - بسپار هستند.
گاه به پرتابه های تفنگ بادی نیز ساچمه گفته می شود.
معنی کلمه ساچمه در ویکی واژه
گلولهای ریز سربی مخصوص تفنگهای شکا
جملاتی از کاربرد کلمه ساچمه
در جریان اعتراضات ۱۴۰۰ اصفهان، ابوالفضل قدیانی در ۸ آذر ۱۴۰۰، خامنهای مسئول سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز اصفهان و چهارمحال بختیاری میداند و گفت: «نظام استبداد دینی بهریاست مستبد امروز ایران علی خامنهای بالاخره نتوانست تحصن اعتراضی مسالمتآمیز، خشونتپرهیز و مدنی مردم شریف و شجاع اصفهان را تحمل کند و ناگزیر ماهیت ضدمردمی، خشن و سرکوبگر خود را بار دیگر آشکار کرد و پس از آتش زدن چادرهای برپاشده متحصنین در زایندهرود با گاز اشکآور و شلیک گلولههای ساچمهای و باتوم به معترضان حملهور شد و به ضربوجرح آنان پرداخت، کثیری از معترضان را بهشدت مجروح و عدهٔ زیادی از آنان را دستگیر کرد و به خیال خام خود آتش اعتراضات بهحق مردم را خاموش کرده است.»
سلاحهای بسیاری از قبیل سلاح کمری، مسلسل، تفنگ ساچمهزنی، تفنگ تکتیراندازی، آرپیجی، نارنجک دستی در بازیهای این مجموعه وجود دارد که بازیکننده میتواند آنها را از دشمنانی که کشته یا از گوشه و کنار مراحل جمعآوری کنید. علاوه بر آن بازیکننده میتواند با استفاده از نبرد تن به تن با دشمنان مبارزه کند که البته در مکانهای شلوغ و بازی در حالت سخت کاربرد چندانی ندارد.
عمده مصارف این نوع آسیاب در تولید رنگ، سرامیک، سیمان و مواد شیمیایی است. در این نوع از آسیاب از تعداد زیادی ساچمه فلزی یا سرامیکی استفاده میشود که با سازوکار همزن یا چرخش دوار آسیاب بهطور دائم بر روی هم حرکت کرده و ذرات درشت را خرد میکنند.
تأثیرپذیری زبان فارسی از زبان ترکی و در مقابل اثرگذاری زبان فارسی به ترکی در طی سدههای متمادی در اثر همجواری این دو زبان در فلات ایران رخ دادهاست. زبان ترکی که در مراحلی زبان شاهان و درباریان و لشکریان بوده در حوزههای خاصی تأثیرات لغوی و دستوری خاصی را به فارسی بخشیده و متقابلاً از آن متأثر گشتهاست. واژههای چندی در حوزه آشپزی همچون (اجاق ،بلغور)دلمه،چوخه، قیمه، قنداق، برگرفته از زبان ترکی هستند. در حوزه نظامی نیز لغات و ترکیباتی از قبیل یورتمه، گلنگدن، قنداق، قشون، چاتمه و چکمه نشانگر نقش این زبان در لشکر بودهاست. که به معنی فاعل یک کار یا دارنده شغل در اسامی قوطی، سورتمه، جلیقه،ساچمه و غیره میآید.
در اوایل کار حرفهای، معلوم بود که هدف آرمان از جمعآوری تعداد زیادی از اشیاء مشابه، مانند: تیوبهای رنگ، ساچمهها (توپهای فلزی)، قطعات یدکی اتوموبیل، ادوات موسیقی، قلمموهای نقاشی، طرحهای مهرخورده، این بود که به عنوان بخشی معنادار از هنرش باقی بمانند. در ابتدا بیشتر توجه آرمان به نقاشیهای انتزاعی حاصل از جمعآوری مهرهای پستی بود و تنها زمانی که عکسالعمل مخاطبان را نسبت به مجموعه جمعآوری شدهاش مشاهده کرد، به قدرت چنین کارهایی کاملاً پیبرد.