پادشاهی مشروطه
معنی کلمه پادشاهی مشروطه در دانشنامه عمومی
در این نظام، پادشاه، مستقل از احزاب است. قانون اساسی به پادشاه بر اساس برخی اختیارات، نقشی نمادین می دهد. در این نقش نمادین، پادشاهِ مشروطه، ضامن تمامیت ارضی، قانون اساسی، وحدت ملی و نیز تداوم دولت است.
شکل های متنوعی از پادشاهی مشروطه در کشورهای مختلف برقرار است؛ از لیختن اشتاین، موناکو، مراکش، اردن، کویت، و بحرین - که در آن ها قانون اساسی، اختیارات ویژه و وسیعی به پادشاه داده است - تا کشورهایی همچون: استرالیا، بریتانیا، کانادا، هلند، اسپانیا، بلژیک، سوئد، مالزی، تایلند، کامبوج و ژاپن. . . که اختیارات و قدرت پادشاه ( یا امیر، یا امپراتور ) برای مداخله در امور کشور بسیار محدود است.
سلطنت مشروطه، ممکن است به نظامی سیاسی دلالت کند که در آن، پادشاه در مقام رئیس کشور و مستقل از احزاب و جریانات سیاسی و در چارچوب قانون اساسی ( خواه قانون اساسی مکتوب و مدون، خواه نامکتوب و غیرمدون ) عمل می کند. درحالی که اغلب پادشاهان مشروطه ممکن است زمام امور را رسماً در دست داشته باشند و دولت قانوناً تحت رهبری و به نام پادشاه عمل کند، در پادشاهی مشروطهٔ رایج در کشورهای اروپایی پادشاه دیگر شخصاً در سیاست گذاری عمومی کشور یا عزل و نصب سیاستمداران و مقامات کشوری و لشکری مداخله نمی کند. دانشمند علوم سیاسی، ورنون باگدنر در تعریف پادشاه مشروطه به نقل از تامس مکولی می گوید: « رئیس کشوری است که سلطنت می کند اما فرمان نمی دهد. »
پادشاه مشروطه علاوه بر آنکه تجسم عینی اتحاد ملی است، ممکن است از اختیارات خاصی نیز برخوردار باشد، نظیر انحلال مجلس، یا توشیح قوانین، تنفیذ احکام و فرمانها، تأیید نتایج انتخابات، و اعلام جنگ و صلح. با این حال استفاده از این اختیارات اصولاً و صرفاً در چارچوب و در توافق با قانون اساسی ( مکتوب، یا نامکتوب ) مجاز شمرده می شود، و نه بر اساس ترجیح یا گرایش سیاسی پادشاه به احزاب، گروه ها، و افراد فعال در حوزهٔ سیاست؛ به عبارت دیگر پادشاه مشروطه در کشمکش و رقابت میان احزاب و دسته های سیاسی مادام که در چارچوب قانون اساسی باشد مداخله نکرده موضع بی طرفی می گیرد، و تمایل و ترجیح شخصی خود را در امور کشور مداخله نمی دهد، زیرا که او نماد و نمایندهٔ تمامی ملت است و نه گروه و گرایشی خاص. والتر بجت، نظریه پرداز سیاسی انگلیسی، در کتابش با عنوان قانون اساسی انگلیسی ( ۱۸۶۷ ) ، از سه حق سیاسی اساسی یاد می کند که پادشاه مشروطه از آن برخوردار است: ۱ ) حق طرف مشورت قرار گرفتن؛ ۲ ) حق تأیید و تشویق ؛ و ۳ ) حق انذار و اخطار . با این همه امروزه بسیاری از پادشاهان مشروطه همچنان از اختیارات و نفوذ سیاسی قابل توجهی برخوردارند، ازجمله آنکه از طریق اعمال برخی اختیارات فوق العاده می توانند در مواقع لزوم نقش مهم و مؤثری در عرصهٔ سیاست ایفا کنند.
معنی کلمه پادشاهی مشروطه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پادشاهی مشروطه
اسپانیا یک پادشاهی مشروطه میباشد که در آن سلطنت موروثی است و دارای دو مجلس قانونگذاری است. به مجموع قوه قانونگذاری اسپانیا یعنی هر دو مجلس «شورای عالی» یا کرتس خنرالس گفته میشود. قوه مجریه شامل شورای وزیران به سرپرستی نخستوزیر میباشد. نخستوزیر اسپانیا توسط پادشاه و با تأیید کنگره نمایندگان (معادل مجلس نمایندگان) پس از انتخابات مجلس انتخاب منصوب میگردد. پادشاه فردی را برای نخستوزیری به کنگره نمایندگان معرفی میکند که توسط حزب دارای اکثریت در کنگره پیشنهاد شده باشد.
اُردُن با نام رسمی پادشاهی اردن هاشمی (به عربی: اَلمَمْلَکَة اَلأُرْدُنِیَّة اَلهَاشِمِیَّة) از پادشاهیهای عرب در خاورمیانه و غرب آسیا است که در شرق رود اردن قرار دارد. پایتخت و بزرگترین شهر اردن شهر اَمّان است. اردن از شمال با سوریه از جنوب با عربستان سعودی و از سوی خاور با عراق و از باختر با جمهوری اسرائیل و کرانه باختری رود اردن همسایه است. جمعیت این کشور حدود ۱۰٫۲ میلیون نفر است و ۹۸ درصد مردم آن عرب هستند. نوع حکومت اردن پادشاهی مشروطه و پادشاه کنونی آن ملک عبدالله دوم است. واحد پول اردن دینار اردن است.
سریال آخرین ملکه در دنیای امروزی در حالیکه کشور کرهٔ جنوبی به صورت پادشاهی مشروطه اداره میشود در جریان است.
جنگهای پی در پی و ادامهدار و وجود مشکلات فراوان در نهایت باعث زوال و اضمحلال امپراتوری شد. حمله ناپلئون به اسپانیا منجر به هرجومرج شد و جنبشهای استقلالطلب و جداییخواه را که در سراسر امپراتوری پراکنده بودند، بیدار کرد و باعث بیثباتی سیاسی شد. پیش از جنگ جهانی دوم، جنگ داخلی ویرانگر اسپانیا به وقوع پیوست و پس از آن کشور تحت فرمان حکومتی استبدادی ژنرال فرانکو قرار گرفت. در نهایت دموکراسی در قالب پادشاهی مشروطه حاکم شد. بعدها اسپانیا به اتحادیه اروپا پیوست و دوره رنسانس فرهنگی و رشد باثبات اقتصادی را تجربه کرد.
موناکو از سال ۱۹۱۱ تحت یک پادشاهی مشروطه اداره میشود و شاهزاده مستقل موناکو در آن رئیس کشور است. قوه مجریه متشکل از نخستوزیر به عنوان رئیس دولت است که ریاست پنج عضو دیگر شورای دولت موناکو را بر عهده دارد. تا سال ۲۰۰۲، نخستوزیر یک شهروند فرانسوی بود که توسط شاهزاده از میان نامزدهای پیشنهادی دولت فرانسه منصوب میشد. از زمان اصلاح قانون اساسی در سال ۲۰۰۲، نخستوزیر میتواند فرانسوی یا مونگاسکی (موناکویی) باشد.