پشت رو
معنی کلمه پشت رو در فرهنگ معین
معنی کلمه پشت رو در فرهنگ عمید
* پشت و رو کردن:
۱. برگرداندن و وارونه کردن جامه یا رویۀ لباس که پشت آن به رو بیاید.
۲. [مجاز] خلاف واقع نشان دادن.
معنی کلمه پشت رو در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پشت رو
تا حشر روسیاهی داغ خجالت است مردان دمی که چون سپر از پشت رو کنند
نجوید خردمند روشن روان یکی کام ازین کوژپشت روان
تجمع بزرگ عشایر عرب خوزستان در محل یادمان عشایر عرب خوزستان در ۱۵ کیلومتری غرب اهواز پشت روستای گمبوعه با حضور علما، مسئولین کشوری و استانی و عشایر خوزستان برگزار شد.
تنم بی روی تو مانند مویست چو مویم بیتو کارم پشت رویست
پشت روی افتاده هر مویت درو برچه پشتی کردهٔ رویت درو
خواهی اگر به فرض که پشتش چو رو کنی آن پشت رو نگردد و آن روی خود قفاست
ز بیخ پی سخن انگیزم و بجز بر پشت روان کنم سخن خر نباروا و روا
سپاه مودلین در ۲۳ مارس ۱۹۳۹ با هدف دفاع از پایتخت لهستان (شهر ورشو ) و شهر پوتسک از سمت شمال ایجاد گشت. نام این سپاه از دژ مودلین گرفته شده بود که سرفرماندهیاش در آنجا قرار داشت. یگانهای این سپاه در طول خط دفاعی در مرز با پروس خاوری در نزدیک مواوا مستقر گشته بودند و قرار بود در صورت عقبنشینی پشت رودهای نارف و ویستولا موضع بگیرند.
حق چو آمد نمود باطل پشت روی دستت به از سرِ انگشت
بیا ای عید مشتاقان که از هجر دو ابرویت هلالی گشت پشت روزه داران مه رویت
یاد کردی ز انوری به کرم باز بر پشت روزگار نبشت
زان پشت روزگار قوی گشت و این سخن بر روی روزگار بکوبیم بر دهان