پای کشیدن
معنی کلمه پای کشیدن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پای کشیدن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پای کشیدن
فال رهایی مزن، زانکه نشان بدیست پای کشیدن ز گل، دست ز غم داشتن
زین دار فنا پای کشیدن خوشتر پیوند ز این و آن بریدن خوشتر
بلبلان پای کشیدند ز اطراف چمن می رود آنکه درین باغ سراسر، باد است
گرچه خار رهت از پای کشیدن حیفست چکنم گر نکشم آبله جا می خواهد
نتوان کشید خار تو از پا مگر کسی این خار را به پای کشیدن برآورد
پای کشیدن زهمه کارها سربسر عشق نهادن خوش است
ز خار پای کشیدن از آن کشیدم دست که زخم سوزنم از طعنه بیشتر میزد
من و از کوی مغان پای کشیدن صائب؟ گرو باده نگیرند مگر دستارم