پرسان. [ پ ُ ] ( نف ، ق ) صفت فاعلی بیان حالت. در حال پرسیدن. پرسنده : هر که باشد زحال ما پرسان یک بیک را سلام ما برسان.
معنی کلمه پرسان در فرهنگ معین
( ~. ) (ص فا. ) نک پرسا.
معنی کلمه پرسان در فرهنگ عمید
پرسنده. * پرسان پرسان: (قید ) در حال پرسیدن.
معنی کلمه پرسان در فرهنگ فارسی
( صفت ) جویا پرسا پرسنده متفحص خبر گیرنده .
معنی کلمه پرسان در فرهنگ اسم ها
اسم: پرسان (دختر) (فارسی) (تلفظ: parsān) (فارسی: پرسان) (انگلیسی: parsan) معنی: نرم، لطیف، [پَر = پوشش خارجی بدن پرندگان، ( به مجاز ) بال پرندگان، حشرات و فرشتگان، سان ( پسوند شباهت ) ]، مثل پَر و بال پرندگان و فرشتگان، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف
معنی کلمه پرسان در فرهنگستان زبان و ادب
{plumose} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک پوش پوشیده از زوائد مژه ای ریز و طویل با ظاهری شبیه به پَر
معنی کلمه پرسان در ویکی واژه
نک پرسا.
جملاتی از کاربرد کلمه پرسان
همی بود خاموش پرسان خبر ز گلشاه وز ورقهٔ پر هنر
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به ممفیس گریزلیز، بسکتبال مردان یوسیالای برونز، پورتلند تریل بلیزرز، ایندیانا پیسرز، سیاتل سوپرسانیکس، یوتا جاز، اکلاهما سیتی تاندر، و دنور ناگتس اشاره کرد.
نه ز احوال عاقبت ترسان نه ز اسباب عافیت پرسان
این تیم که سابقاً سیاتل سوپرسانیکس نام داشت، پس از عدم دریافت حمایت کافی از مسئولان مالی شهر سیاتل در سال ۲۰۰۸، به شهر اکلاهما سیتی نقل مکان کرد و نام خود را به اکلاهاماسیتی تاندر تغییر داد.
در جنت و در دوزخ پرسان تواند ای جان کای جنت روحانی وی بحر صفا چونی
مشفقان او خبر پرسان بدروازه شدند وه که چون نومید از آنجا بیخبر باز آمدند
کروبیان سدرهٔ رحمت پریده رنگ پرسان بیان واقعه از حضرت جلیل
زابتدای حال میک ردی سفر در طلب پرسان پیر راهبر
مرا دردی است ناپرسان مپرس از من که سربسته چه شبها زنده میدارم چه تبها میبرم باری
ای خنک جان او که ترسان است چاره را از خدای پرسان است
این از آن پرسان که آخر نام این فرزانه چیست؟ وان بدین گویان که آخر جای این ساحر کجا؟
جنیبت را به یک منزل نمیماند خبر پرسان خبر پرسان همی راند