پاگشا

معنی کلمه پاگشا در لغت نامه دهخدا

پاگشا. [ گ ُ ] ( اِ مرکب ) جشن میهمانی عروس در خانواده های اقوام داماد و عروس.

معنی کلمه پاگشا در فرهنگ معین

(گُ ) (اِمر. ) جشنی که بعد از عروسی در خانة اقوام و دوستان عروس و داماد برپا می شود به این معنی که پای عروس و داماد به خانة آن ها باز شود.

معنی کلمه پاگشا در فرهنگ عمید

مراسم مهمانی و پذیرایی که خویشان و کسان عروس یا داماد چند روز پس از مراسم عروسی به افتخار عروس و داماد برپا می کنند و غرض از آن این است که پای عروس و داماد را به خانۀ خود باز کنند.

معنی کلمه پاگشا در فرهنگ فارسی

جشن میهمانی عروس در خانواده های اقوام عروس و داماد
( اسم ) جشنی که بعد از عروسی در خان. اقوام و دوستان عروس و داماد بر پا میشود.

معنی کلمه پاگشا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پاگُشا، یا پاگُشاکُنان، جشن ها یا میهمانی هایی است که پدر و مادر و خویشاوندان و بستگان عروس و داماد پس از پایان دورۀ «حجله نشینی» برای بازکردن و گشودن پای زوج جوان به زندگی جدید و فعالیت های دوبارۀ اجتماعی برپا می دارند.
عروس و داماد پس از مراسم شب زفاف چند تا چندین روز از دیگران و فعالیت های اجتماعی کناره می گیرند و در حجله خانه می مانند و از حجله بیرون نمی آیند، مگر به ضرورت و یا رفتن به حمام. طول مدت در حجله ماندن یا حجله نشینی در هر حوزۀ جغرافیایی ـ فرهنگی ایران بنا بر سنت های فرهنگی مردم آن حوزه فرق می کرده، و معمولاً از ۳روز، و گاه تا یک سال به درازا می کشیده است. جدایی گزینی عروس و داماد از جامعه و طایفه های خود و در حجله نشینی موقت آن ها و دوباره پیوستن به اعضای جامعه پس از ترتیب دادن مراسم پاگشایی، با مرحلۀ دوم و سوم از مراحل سه گانۀ «مناسک گذار» :۱. «جدا شدن» یا «گسستن».۲. «جدایی گزینی» یا «گذار».۳. «باز پیوستن» یا «همبستگی» در جامعه ها، به ویژه جامعه های کهن و سنتی که نخستین بار مردم شناس برجستۀ فرانسوی، آرنلدوان جنپ در ۱۹۰۸م در ادبیات مردم شناسی مطرح کرد. تطبیق می کند. مراحل سه گانۀ گذار بازتابندۀ دگرگونی در روند زندگی اجتماعی فردی یا گروهی در جامعه است. در جامعه های کهن و ابتدایی و جامعه های سنتی کنونی جهان شماری از رفتارهای فرهنگی و آیینی مردم با گذر و انتقال برخی از پدیده های طبیعی و وضع و حالتی به وضع به وضع و حالتی دیگر، یا انتقال انسان از یک پایگاه اجتماعی به پایگاهی دیگر پیوند و رابطه داشته است. مراسم عروسی هر سه مرحله، یعنی جدا شدن دختر و پسر از خانواده و گروه و طایفۀ خود، جدایی گزینی از جامعه و در حجله نشستن در یک دورۀ محدود، و بازپیوستن به خانواده و گروه و جامعه را دربرمی گیرد که مرحلۀ پاگشایی، یعنی بازپیوستن به گروه و طایفه، مهم ترین آن هاست.
← مدت حجله نشینی
پس از پایان دورۀ حجله نشینی و بیرون آمدن عروس و داماد از حجله یا «گِرْدَک» ( مردم مشکین شهر آن را «گَرْدَک»، به معنای قوروق و کردها «گِردِک»، به معنای شب زفاف و ماه عسل می نامند، نک : ) نخستین خانواده هایی که عروس و داماد را به جشن و میهمانی بزرگ با حضور جمعی از وابستگان دو خانواده پاگشا می کردند، غالباً پدر و مادر عروس، و بعد پدر و مادر داماد بودند. در جامعۀ زردشتیان رسم است که نخست پدر و مادر پسر پاگشاکنان می گیرند. پس از آن، هریک از خویشاوندان بزرگ و نزدیک دو خانواده به ترتیب میهمانی ترتیب می دهند و خانوادۀ عروس و داماد و جمعی از بستگان و آشنایان را دعوت می کنند. در برخی جاها، مانند تهران، پس از مراسم «پاتختی» در روز پس از شب زفاف، پاگشاها شروع می شود. این مجلس میهمانی را مردم نقاط مختلف چنین می نامند: تهرانی ها «پاگشا»، «پاگشا کردن»، یا «پاگشا کُنون» (= پاگشاکنان) کردها عموماً «پاگشایی» یا «پاگوشاد» وکردهای کرمانشاه «پاگشا»، شیرازی ها، کرمانی ها و مردم سروستان فارس «پاگشا»، سیستانی ها «پاگُشو»، شوشتری ها «پاگشون»، راوری ها «پاگشا» و «پاگشونی»، لرهای بالاگریوۀ لرستان «پاگشوند» و لرهای خرم آباد «پاگشا»، بختیاری ها «پاگشا»، گیلانی ها «پاکَشُن» و «پاکَشون» (پاکشان: پاکشانیدن)، مردم کهنک «پاگُشون»، کلیمیان اصفهان «پاگشا»، مردم آینه ورزان «خون بیرونی» (= خانه بیرونی: از خانه بیرون رفتن)، دوانی ها و مردم کوهمرۀ سرخی فارس «واتِلَوون» و «واتَلَبون» (= واطلبان؛ جشن بازطلبیدن)، گروهی از کردها «پاکِردِنَوه»، آذربایجانی ها «آیاق آچْما» و «آیاق آچْماق»، و قشقایی ها «آیاق آچما». میهمانی های پاگشاکنان غالباً شب هنگام و گاهی نیز در روز و در هر دو مورد همراه با شام یا ناهار برگذار می شوند. در برخی جاها پیش از پاگشا کردن، عروس و داماد، به دست بوس مادر زن و پدر زن و یا مادر شوهر و پدر شوهر می رفتند. در تهران روز سوم که عروس و داماد از حجله در می آمدند، به دست بوس مادرعروس می رفتند که آن را «مادر زن سلام» می گفتند و از او «رونما» هم می گرفتند. در قدیم داماد یک میهمانی به نام «پا حِنْجِله» (پای حجله) ترتیب می داد و آن گاه دعوت های پاگشا شروع می شد. در آن زمان پدر و مادر عروس معمولاً دو شب جشن پاگشا می گرفتند و شبی را به زنان و شبی دیگر را به مردان اختصاص می دادند. لیکن امروزه یک جشن شبانه با شرکت مرد و زن باهم می گیرند. در آینه ورزان خانوادۀ عروس جشن پاگشا را در دو شب پیاپی برگذار می کردند: شب نخست دخترشان را با پدر و مادر و خویشاوندان نزدیک داماد، و شب دوم دامادشان را با همان میهمانانِ شب پیش دعوت می کردند. در سروستان فارس، پس از پایان میهمانی ای که خانوادۀ دختر می داد، عروس و داماد به خانه شان باز نمی گشتند و ۳ تا ۵ شبانه روز آن جا می ماندند. در میانه، میهمانانی که در جشن پاگشایی در خانۀ خانوادۀ عروس گرد می آمدند، پس از خوردن شام، هر کس می کوشید تا چیزی از خانه برباید و با خود ببرد. بعداً چیزهای نفیس و گران بها را در برابر گرفتن هدیه باز می گرداندند و چیزهای کم بها را به قصد تبرک نزد خود نگه می داشتند. این رسم را به گویش محلی «اوغورْلوق» («اوغورلو» کلمه ای ترکی و به معنای خوش یمن و پربرکت است) می گفتند. ( به نقل از دست نویس «مراسم عروسی میانه»، نوشتۀ داوود محمودی، آرشیو واحد فرهنگ مردم، شم ۰۳۳۶/۵۴۵/F؛ برای اصطلاح «اوغورلوق» نک : )
پاگشایانه
پدر و مادر عروس، یا هر دو از دو خانواده، در میهمانی های پاگشاکنان به عروس و داماد خود هدایایی به عنوان «پاگشایانه» یا «رونما» می دهند. در بسیاری جاها رسم بود که هر یک از محارم و بستگان نزدیک نیز هدایایی به عروس و داماد می دادند. رونماهای تهرانی ها معمولاً چیزهایی مانند النگو، یا گوشوارۀ الماس، انگشتری طلا و یا انگشتری نقرۀ فیررزه یا لعل نشان بود. در سروستان مادر عروس در میهمانی پاگشاکنان به دختر و دامادش و به هریک از میهمانان رونمایی که «پیش رُو» می نامیدند، می داد. پیش رو چیزهایی مانند پیراهن، پارچه و آجیل بود. آجیل پیش رو از دانه های بودادۀ کنجد، شاهدانه، بادام، تخمۀ هندوانه و تخمه کدو ترکیب یافته بود. دوانی ها پاگشایانۀ پدر و مادر به دخترشان را «پاندازون» (= پااندازان)، و لرهای بالاگریوه پاگشایانه را که عموماً چند رأس دام است «بُوانی» می گویند. پاگشایانۀ پدر عروس به دختر و دامادش در روستای کهنک معمولاً یک گاو شیرده یا گوسفند بود.

معنی کلمه پاگشا در ویکی واژه

جشنی که بعد از عروسی در خانة اقوام و دوستان عروس و داماد برپا می‌شود به این معنی که پای عروس و داماد به خانة آن‌ها باز شود.

جملاتی از کاربرد کلمه پاگشا

ادیان اسرارآمیز از مراسم قبیله ای که توسط مردمان بدوی در بسیاری از نقاط جهان انجام می‌شد، سرچشمه گرفتند. در حالی که در این جوامع قبیله ای تقریباً همه اعضای طایفه یا روستا پاگشایی شده بودند، اما ورود به فرقه در یونان به یک موضوع انتخاب شخصی تبدیل شد. هگل از نظام اعتقادی مصریان به عنوان «مذهب اسرارآمیز» یا با ترجمه ای دیگر، «مذهب معمایی» یاد می‌کند. او با این نامگذاری قصد دارد بر ماهیت پنهان بسیاری از ادیان مصر تأکید کند.
دست و پا را چون نبندی گاهواره ت خواند حق دست و پا را برگشایم پاگشا بشناختم
گفتا « دلم تنگ شد تن نیز هم سبک شد تا پاگشاده گشتم از چارمیخ ارکان »
چار مرغ‌اند این عناصر بسته‌پا مرگ و رنجوری و علت پاگشا
پیروان میترائیسم رومی، برای پاگشایی، همچون آیین ایرانی می‌بایست مناسکی مشتمل بر درجاتی هفت‌گانه را طی کنند. این آیین‌ها در غارها یا معابدی زیرزمینی و غارمانند به نام میترائیوم اجرا می‌شد. میتراس معمولاً به شکل مردی در حال قربانی کردن گاو نر تصویر می‌شد که اشخاص و همچنین حیوانات دیگری او را همراهی می‌کردند. مجموعهٔ این نمادها به نشانه‌های ستاره‌شناسی، مانند اجرام آسمانی و صور فلکی تعبیر شده، «تاروکتونی» (گاوکُشی) نامیده می‌شود.