پیش بند
معنی کلمه پیش بند در لغت نامه دهخدا

پیش بند

معنی کلمه پیش بند در لغت نامه دهخدا

پیش بند. [ ب َ ] ( نف مرکب ) آنکه پیش بندد. آنکه جلو گیرد. آنکه سدّ و مانع سازد برابر چیزی. || ( اِ مرکب ) پیش سینه. پیش دامن. پارچه ای مربع مستطیل که از زیر گلو بپائین یا از کمر بپائین فرو آویزند و طرفین آنرا با بندی بگرد کمر بندند گاه طباخی یا خیاطی یا آرایش و جز آن پاکیزه ماندن جامه را. فوطه ای که آشپزو پیشخدمت بر جلوی دامن بندد. فوطه ای غالباً سپید که از کمر بپائین در جلو آویزند آشپزان و خدمتکاران وکودکان تا جامه شوخگن نگردد. لنگ جلو. لنگ فوطه که کارگران از پیش بندند از کمر تا قوزک پا :
شد گونه گونه تاک رز چون پیش بند رنگرز
اکنونْت باید خز و بز گرد آوری و اوعیه.منوچهری.ار پوشیم بتاب و ببندم ز پیش بند
تا آن ز بقچه که و این از میان کیست.نظام قاری ( دیوان البسه ص 45 ).صدار؛ جامه ای است که سرش مانند مقنعه است و دامن آن می پوشد هر دو دوش و سینه را و بفارسی پیرهنچه گویند. ( منتهی الارب ). || بند مقدم بر بندهای دیگر در زین و برگ اسب و پالان خر و جز آن. رحل یا رسن که بر سینه بند شتر بسته پیش آورده پس سپل بی خم برند و محکم کنند تا سینه بند از آن جای نرود. لبب ؛ پیش بند پالان. صدار؛ پیش بند ستور. غرض ، غرضة؛پیش بند شتر مانندتنگ زین را. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه پیش بند در فرهنگ معین

(بَ ) (اِمر. ) پارچه ای که به وسیلة آن قسمت جلو سینه و دامن را می پوشانند تا هنگام کار لباس کثیف نشود.

معنی کلمه پیش بند در فرهنگ عمید

پارچه ای که هنگام کار کردن جلو سینه و دامن خود می بندند، پیش دامن.

معنی کلمه پیش بند در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پیش بندد کسی که جلو گیرد آنکه سد و مانعی برابر کسی یا چیزی ایجاد کند.۲-پارچه ای مربع مستطیل که از زیر گلو بپایین یاازکمر بپایین فرو آویزند و طرفین آنرا با بندی گرد کمر بندند تا جامه پاکیزه ماند ( هنگام طباخی خیاطی آرایش و جز آن ) پیش سینه پیش دامن : ارپوشیم بناب و ببندم ز پیش بند تا آن ز بقچ. که و این از میان کیست ? ( نظام قاری ) پیشخدمت آنجا پیش بند چرک آبی رنگ خودش را بسته و مشغول گرد گیری است . ۳- بند مقدم بر بندهای دیگر در زین و برگ اسب و پالان خر و جز آن.

معنی کلمه پیش بند در دانشنامه عمومی

پیش بند نوعی محافظ بیرونی برای پوشاک است که در درجه اول جلوی بدن را پوشش می دهد. پیش بند معمولاً از زیر گلو به پائین یا از کمر به پائین و حداکثر تا قوزک پا را می پوشاند. استفاده از پیش بند ممکن است به دلایل بهداشتی و همچنین به منظور محافظت از لباس ها از فرسودگی، ساییدگی و پارگی و مانند آن ها باشد یا ممکن است از آن برای معنایی نمادین بهره برده شود.
در چندین شغل مختلف، پیش بند معمولاً بخشی از لباس یا یونیفرم افراد از جمله پیشخدمت ها، خدمتکاران و پرستاران است. بسیاری از زنان خانه دار نیز هنگام کار در خانه یا آشپزی، پیش بند می پوشند. همچنین ممکن است پیش بند به عنوان یک پوشاک تزئینی توسط زنان استفاده شود. در بسیاری از موسسات تجاری و کارگاه ها برای محافظت از لباس کارگران از آسیب، عمدتاً از پیش بند استفاده می کنند مانند آهنگران یا نعلبندان.
پیش بند می تواند علاوه بر پارچه از مواد مختلفی ساخته شده باشد. پیش بند لاستیکی معمولاً توسط افرادی که با مواد شیمیایی خطرناک کار می کنند پوشیده می شود و پیش بند سربی ویژه افرادی است که در معرض تابش پرتو ایکس قرار دارند مانند تکنسین های رادیولوژی. برخی از پیش بندها مانند پیش بندهای نجاران ممکن است جیب های بسیاری برای نگهداری ابزار داشته باشند. پیش بندهای ضد آب خانگی از پارچه مشمع یا پی وی سی ساخته شده که برای پخت وپز و شستن ظروف مناسب هستند.
استفاده از پیش بند از دیرباز در ایران معمول بوده است. چنان که به روایت شاهنامه، درفش کاویانی که پرچم اسطوره ای و تاریخی ایران از عهد قدیم تا پایان حکومت ساسانیان بود از پیش بند چرمی کاوه آهنگر که برای درهم کوبیدن ستم و شکنجه بیدادگران به پا خواست ساخته شده بود.
در فراماسونری اعضای هر درجهٔ خاص، پیش بند ویژه متعلق به خود را دارند.
معنی کلمه پیش بند در فرهنگ معین
معنی کلمه پیش بند در فرهنگ عمید

معنی کلمه پیش بند در ویکی واژه

grembiule
پارچه‌ای که به وسیلة آن قسمت جلو سینه و دامن را می‌پوشانند تا هنگام کار لباس کثیف نشود.

جملاتی از کاربرد کلمه پیش بند

چنان دو دست ببوسید مانی از تبویق که پیش بند تو ابلیس بند سست کند
که من تا در زمانه زنده باشم به پیش بندگانت بنده باشم
چو بارانی و پیش بند و جقه دگر چکمه سرفراز از یقه
پذیرفتم اندر شما سر به سر که من پیش بندم بدین کین کمر
سروری گر سرو قامت پیش بنده اش خم نکرد پیچد اندر گرد اندامش اجل همچون فشاغ
شهریار هند پیش چاکر تو چاکرست پادشاه روم پیش بندهٔ تو بنده باد
بخت شود پیش بندگان تو بنده چرخ شود پیش چاکران تو چاکر
از پوشیم بتاب و ببندم ز پیش بند تا آن ز بقچه که و این از میان کیست
لقمان فرزند خویشتن را از در پند گفت: چهار هزار سال چهار هزار پیغمبر را چاکری کردم. هشت چیز از گفتار و کردار ایشان فرا گرفتم، بنیوش و کاربند باش تا پیش بنده و خداوند ارجمند مانی:
نِباجی گفت که چیزی آرزو کرد مرا، بخواب دیدم که کسی گوید برطریق انکار نیکو بود که آزاد مرد، خویشتن را در پیش بندگان ذلیل بود و آنچه خواهد از خداوند خویش بیابد.