پرندگان
معنی کلمه پرندگان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پرندگان در دانشنامه عمومی
ملانی دانیلز ( تیپی هدرن ) دختری ماجراجو و ثروتمندی است که با وکیل جوانی به نام میچ برنر ( راد تیلور ) مقیم خلیج بودگا آشنا می شود. سپس به بهانه اینکه دو مرغ عشق برای جشن تولد خواهر کوچکش هدیه ببرد رهسپار خلیج بودگا می شود. در آنجا ملانی مورد حمله یک پرنده قرار می گیرد و آسیب دیده مجبور می شود شب را در خانه «انی هیورث» ( سوزان پلشت ) آموزگاری محلی که دلباخته میچ است سر کند. از روز بعد حمله پرندگان به شهر جدی می شود…
معنی کلمه پرندگان در دانشنامه اسلامی
آگاهى پرندگان به نماز، ذکر و تسبیح شان براى خدا:ألم تر أنّ اللّه یسبّح له من فى السّموت و الأرض و الطّیر صفَّت کلٌّ قد علم صلاته وتسبیحه ....
نور/سوره۲۴، آیه۴۱.
زنده کردن پرندگانِ (طاووس، خروس، کبوتر و کلاغ) ذبح شده به دست ابراهیم (علیه السلام)، بیانگر توانایى خدا در زنده کردن انسانها پس از مرگ:وإذ قال إبرهیم ربّ أرنى کیف تحى الموتى قال أولم تؤمن قال بلى ولکن لّیطمئنّ قلبى قال فخذ أربعة مّن الطّیر فصرهنّ إلیک ثمّ اجعل على کلّ جبل مّنهنّ جزءًا ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیًا ....
بقره/سوره۲، آیه۲۶۰.
شباهت زندگى دسته جمعى پرندگان با زندگی انسانها:وما من دابّة فى الأرض ولا طئر یطیر بجناحیه إلّاأمم أمثالکم ....
انعام/سوره۶، آیه۳۸.
...
معنی کلمه پرندگان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پرندگان
علیست آنکه از او میخورند روزی خویش پرندگان هوا وحشیان صحرایی
جملهٔ پرندگان خامش شوند در خوشی بانگ او بیهش شوند
پس از بازنشستگی، استنلی به عصبشناسی پرندگان علاقهمند شد. او از مخالفان استفاده از سم ددت بود.
خاری از بیشه حسد و کبر بدامن ایشان باز نگیرد. گردی از بیابان نفس امّاره بر گوشه رداء اسلام ایشان ننشیند. دودی از هاویه هوا بدیده ایشان نرسد و بچشم عبرت بخلق نگرند. بزبان شفقت سخن گویند، بدل رحمت الفت گیرند. ملکی صفتاند و گدا صورت. سلاطین راهند در لباس مساکین روندگاناند و مسافت در میان نه، پرندگاناند و علّت پر و بال نه، مستاناند از شراب عشق، زندگاناند بحیاة قرب:
بس چون تو، پرندگان گمنام جستند ره خلاص و جستند
پرندگان همه سر برده نزد او قربان رمندگان همه جان کرده پیش او ایثار
واعظی گفت: در این روزگار که چونان پرندگان همی گذرد، بهر آخرتتان کاری سازید. نیز شب و روز بر شما عمل همی کنند، شما نیز بر آنها عمل کنید.
در خبر درست است که ملا اعلی و مقربان درگاه عزت گفتند خداوندا خاکیان را عالم سفلی دادی عالم علوی بماده، که ما نیز پرندگان حضرتیم و طاوسان درگاه عزت. ایشان را جواب آمد لا اجعل صالح ذریة من خلقته بیدیّ کمن قلت له کن فکان.
پرندگان شکاری مثل کرکس و عقاب و پرندگان دیگری چون بلدرچین، کبک، قرقاول، پلیکان، و درنا نیز در این کشور حضور دارند. در رودخانهها و دریاچهها و تالابهای افغانستان انواع مختلفی از ماهیهای آب شیرین زندگی میکنند. اما تعداد آنها معمولاً زیاد نیست. فقط در رودخانههای بخش شمالی هندوکش است که ماهیهای قزلآلا در تعداد فراوان حضور دارند.
این سوال جراندر دعوت هادی نیست، مر اورا نیز کسی جر اهل تایید جواب نداده است. و فلاسفه را که ایشان فرود اهل تاییداند اندرین معنی سخن نشنودهام، و هرگز (کس) از مدعیاناندر عالم دین مرین سوال را جواب نتواند دادن، چهاندر شارستان دین از راه دیوار اندر آمده است، بر مثال سگی که چو بدر شارستاناندر نگذارندش، بدیواراندر آید، وز اهل شارستان نباشد، و ما بجود خداوند زمان خویش گوییم: بچه ستور را بپرورش حاجت نیست، و بر گرفتن و نهادن نبایدشان، بل در وقت کز مادر جدا شوندبر پای خیزند، و پستان مادر را بجویندو بگیرند و بمکند، و نیز هرچ از زمین بروید غذاء ایشان است. و جانور هست که مر او را خود شیر نیست البته همان ساعت که بزاید گیا خورد، و آن بچه خرگوش است که مر اورا شیر نیست. و بچه مرغ خانگی آن ساعت که از خایه بیرون آید دانه خوردو بدود، وز پرندگان حذر کند، و بچه مردم را بسیار تکلف (باید) از بستن بندها واندر میان جامهاء نرم خوابنیدن و بر جنبانیدن و پستان بر دهان نهادن و شستن و نگاه داشتن از آفتها و بپروردن تا هلاک نشود، این حال را بشرح حاجت نیست، از بهر آنک هر کسی را این ظاهر و معلوم است از خاص و عام.
بنابراین اوریگامی هنر و اندیشهٔ تا دادن کاغذ) یا صفحاتی از جنس پلاستیک، ف و مواد دیگر (برای خلق شکلهای مختلف، میباشد. این شکلها شمار فراوانی از حیوانات، پرندگان، ماهیها،
اندرین قول پیداست که منطق و نطق بآواز نیست و قول و کلام بآوازست، چنانک خداء تعالی گفت بحکایت که مر عیسی را گفتم «تو کلام گفتی با مردماناندر گهواره»، قوله «تکلم الناس فی المهد و کهلا»، یعنی بآواز سخن گفتی؛ و چو سلیمان گفت «ما را منطق (پرندگان) بیاموختند» یعنی دانیم، و آن ناگفته است؛ پس نطق سخن دانسته باشد و ناگفته، و کلام منطق گفته باشد، و قول جزوها کلام باشد که هر یکی را معنئی باشد، و جملگی آن جمع شود بر گزاردن یک معنی کآن جز بدان قولها گزارده نشود.
از نفیر او همه پرندگان وز خروش او همه درندگان