پرهام

معنی کلمه پرهام در لغت نامه دهخدا

پرهام. [ پ َ ] ( اِخ ) نامی است پارسی باستانی ( کذا ) و معرب آن براهیم است. ( برهان قاطع ).

معنی کلمه پرهام در فرهنگ فارسی

نامی است پارسی باستای و معرب آن براهیم است

معنی کلمه پرهام در فرهنگ اسم ها

اسم: پرهام (پسر) (فارسی) (تلفظ: parhām) (فارسی: پَرهام) (انگلیسی: parham)
معنی: صورت فارسی اسم ابراهیم، فرشته خوبی، ( صورت فارسی برهام، ابراهیم )، طبیعت/ الهه تقدیر کننده طبیعت، برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است

معنی کلمه پرهام در ویکی واژه

پرهام (جمع پرهام‌ها)
نامی است پارسی باستان بر وزن فرجام و به معنی ابراهیم است.

جملاتی از کاربرد کلمه پرهام

در بین این نوزده نفر، علیرضا فیروزجا در مرداد سال ۱۳۹۸، پرهام مقصودلو در مهر ۱۴۰۰ و محمد امین طباطبایی در فروردین ۱۴۰۳ توانستند به ریتینگ بالای ۲۷۰۰ برسند تا سه سوپر استادبزرگ تاریخ شطرنج ایران لقب گیرند.
در سال ۱۳۵۸، در پی انتخاب هیئت دبیران تازهٔ کانون نویسندگان، به‌آذین مقاله‌ای نوشت در مخالفت با استفاده از کانون به عنوان پیکره‌ای سیاسی. هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران (باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلام‌حسین ساعدی و اسماعیل خوئی) تصمیم به اخراج به‌آذین، سیاوش کسرائی، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و محمدتقی برومند گرفت. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج همهٔ اعضای توده‌ای کانون به همراه این پنج تن شد.