پائین

معنی کلمه پائین در لغت نامه دهخدا

پائین. ( ص نسبی ، ق ) تحت. تحتانی. زیر. زیرین. سِفل. پست. دون. فرود. فرودین. مقابل بالا و بالائین :
فرستاده گر کشتن آئین بدی
سرت را کنون جای پائین بدی.اسدی.به تبعیت فرهنگ نویسان این شاهد نوشته شد و بی شبهه مصراع دوم ، «سرت را کنون خاک بالین بدی »، بوده است. صف نعال.
|| ذیل. دامنه. پای :
بپائین کُه شاه خفته بناز
شده یک زمان از شب دیرباز.فردوسی. || از سوی پای باشد آنجا که مردم خفته بود مقابل سَرین و بالین :
در بستر بُد یار و من از دوستی او
گاهی بسرین تاختم و گاه بپائین.؟ ( از فرهنگ اسدی نسخه خطی نخجوانی ).پر از درّ خوشاب بالین اوی
عقیق و زبرجد بپائین اوی.فردوسی.سَرین سوده پائین فروریخته.نظامی.- پائین آمدن ؛ فرود آمدن. هبوط. هابط شدن. بزیر آمدن. منحطّ شدن.انحطاط: پائین آمدن ِ قیمت غله و جز آن ؛ ارزان شدن ِ آن. تنزل کردن ِ آن. نازل شدن ِ آن.
- || خوابیدن و فروریختن و رُمبیدن سقف و دیوار و چاه و جز آن.
- پائین آوردن ؛ فروآوردن. هبوط دادن. هابط کردن.
- پائین افتاده بودن شکم ؛ بمزاح ، گرسنه گردیده بودن.
- پائین انداختن ؛ فروافکندن.
- پائین رفتن ؛ هبوط.
- پائین کشیدن ( چراغ را ) ؛ روشنی چراغ را فرود آوردن چندانکه به فرومردن نزدیک شود.مقابل برکردن.

معنی کلمه پائین در فرهنگ فارسی

پایین
تحت تحتانی

معنی کلمه پائین در ویکی واژه

ویژگی آنچه چیزی در زیر چیز دیگر، به طرف زمین، قرار دارد، زیر، زیرین.
ویژگی آنچه قسمتی از کل جدا و به فرد دیگر تخصیص یابد، سهم، بخش. پایین ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش پای یعنی سهم و «این» قابل تجزیه باشد و منظور از ئین پسوند ربط دهنده است.

جملاتی از کاربرد کلمه پائین

داستان این مجموعه دربارهٔ پلیسی است که در حین انجام مأموریت، بر اثر اصابتِ گلوله، از کمر به‌پائین فلج شده و اینک در نقش مشاورِ پلیس، انجام‌وظیفه می‌کند.
آسیمو تنها روبات انسان‌نما است که می‌تواند مستقل و بدون کمک از پله بالا و پائین رود.
ز پولاد صد کوه بر پای کرد به پائین او گنج را جای کرد
گفت برخیز زجا فیض سحر را در یاب ملک از بام سموات به پائین آمد
سپاهی را ز بالا خانه زین نشد فرصت که آید سوی پائین
کینگ که یک نوازندهٔ «چَپ دست» بود معمولاً از گیتارهای مخصوص افراد «راست دست» استفاده می‌کرد. او با تعویض پوزیشن ساز حتی جای سیم‌ها را هم عوض نمی‌کرد، به شکلی‌که برخلاف تمام گیتاریست‌های دیگر بَم‌ترین سیم او با نُت می در بخش پایین دستهٔ ساز قرار می‌گرفت. این مسئله باعث ایجاد تمایزهایی در شیوهٔ نوازندگی او با دیگران می‌شد. برای مثال او زمانی که می‌خواست تکنیک «بِندینگ» را اجرا کند با انگشتان‌اش سیم‌ها را به سمت پائین حرکت می‌داد، دقیقاً برخلاف دیگر نوازندگان که معمولاً برای اجرای این تکنیک سیم‌ها را به سمت بالا حرکت می‌دهند.
در تابستان حداکثر حرارت شهرستان‌های ایرانشهر و زابل به ۵۰ درجه سانتیگراد می‌رسد. شهرستان‌های دیگر حرارت پائینتری دارند. حداقل درجه حرارت زمستان در زاهدان و خاش معمولاً ۸–۷ درجه سانتیگراد زیر صفر و هر چند سال یکبار تا ۱۸- درجه سانتیگراد نیز نزول می‌کند. زاهدان سردترین و ایرانشهر گرمترین شهرهای استان است.
چو هستندت همه پائین پرستان زبر دستی مکن بر زیر دستان
با قد و بالایش ای چرخ بلند از زمین پست هم پائین تری
ز بر خشت و ژوبین بد و تیر و سنگ ز پائین سر و سینه و پشت و چنگ
به بازی نردْ دوست دلْ بیته آیین به فکر گشاد بَنیشتمهْ یکتایی پائین
پائین ترین مأوا بود اسرار فرق فرقدان از کاخ جان برخواسته برخاک او بنشسته را
چو زینجا رفت، باز اینجا فرستش، به پائین گاه تخت ما فرستش
هفتمین صورت فلکی بزرگ آسمان اسب بزرگ است. این صورت فلکی به علت داشتن بخش مربعی شکل که ستاره آلفای آن متعلق به آندرومداست، یافتنش در آسمان کار مشکلی نیست و می‌توان آن را در قسمت پائینی آندرومدا با دنبال کردن راس المسلسه که در قسمت شرقی مربع است پیدا کرد.
در آن خواب کافسرده بالین بود نشست یکایک به پائین بود