پدرسالاری

معنی کلمه پدرسالاری در فرهنگ معین

(پِ دَ ) (حامص . اِ. ) نوعی نظام اجتماعی و نظام دودمانی که در آن پدر یا مسن ترین فرد ذکور طایفه سرپرستی طایفه را بر عهده دارد.

معنی کلمه پدرسالاری در فرهنگستان زبان و ادب

{patriarchy, patriarchism} [جامعه شناسی] نظامی، چه در سطح جامعه و چه در سطح خانواده، که در آن قدرت برتر در دست مردان است

معنی کلمه پدرسالاری در دانشنامه آزاد فارسی

پدرْسالاری (patriarchy)
نوعی سازمان اجتماعی، با محوریت و تسلط پدر بر واحد خانواده. در مفهوم گسترده تر، به نظامی اجتماعی اطلاق می شود که مردان حکومت را در دست دارند و بر جامعه و گروه های کاری سلطۀ خود را اعمال می کنند. فمینیستها برای نمایاندن سلطۀ ارزش های مردانه بر جوامع این مفهوم را بسط داده اند.

معنی کلمه پدرسالاری در ویکی واژه

نوعی نظام اجتماعی و نظام دودمانی که در آن پدر یا مسن ترین فرد ذکور طایفه سرپرستی طایفه را بر عهده دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه پدرسالاری

الکساندرا شوچنکو (اوکراینی: Олександра Шевченко؛ زادهٔ ۲۴ آوریل ۱۹۸۸) یک فعال حقوق بشر اهل اوکراین است. وی و گروهش به صورت بی‌بالاپوشی به سیاست‌هایی نظیر پدرسالاری، بخصوص دیکتاتوری، دین و صنعت سکس دست به اعتراض می‌زنند.