پرولتاریا

پرولتاریا

معنی کلمه پرولتاریا در فرهنگ معین

(پُ رُ لِ ) [ فر. ] (اِ. ) طبقة کارگر، طبقه ای که تنها با فروش نیروی کارش امور معاش خود را می گذراند.

معنی کلمه پرولتاریا در فرهنگ عمید

طبقۀ اجتماعی که جز دستمزد حاصل از کار روزانه، منبع درآمد دیگری ندارند.

معنی کلمه پرولتاریا در فرهنگ فارسی

طبقه کارگر، کسانی که جزدستمزدروزانه در آمددیگر، ی ندارند
( اسم ) طبق. کارگر که حیات تولیدی سرمایه داران بدست آنانست طبق. زحمتکش .

معنی کلمه پرولتاریا در فرهنگستان زبان و ادب

{proletariat} [باستان شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] اصطلاحی مارکسیستی برای طبقۀ کارگرِ مزدبگیر که دارای وسیلۀ تولید نیست و برای تأمین زندگی نیروی کار خود را می فروشد

معنی کلمه پرولتاریا در دانشنامه عمومی

پرولِتاریا ( تلفظ /pʁɔ. le. ta. ʁja/ از واژهٔ لاتین proletarius، به معنای فرزندمند، از Proles به معنای فرزند ) ( انگلیسی: Proletariat ) طبقه اجتماعی از مزدبگیران که تنها ارزش اقتصادی کشور محسوب می شود اولین بار در امپراتوری روم، در سال ۲۷ پیش از میلاد، پدیدار شد. در آن زمان به موجب قانون، زمین داران و دیگر طبقات می بایست با پرداخت مالیات یا خدمت سربازی به دولت خدمت کنند؛ و آنانی هم که چیزی نداشتند تا به دولت بپردازند، می بایست فرزندان خود را به خدمت دولت بفرستند.
این کلمه در سدهٔ دوم میلادی ناپدید شد و در سده های پانزدهم و شانزدهم به معنای مردمی که زمین خود را از کف داده و تنها با نیروی کار خود زندگی می کنند، به کار رفت. اما در سدهٔ نوزدهم مارکس از آن استفاده کرد و حال یکی از مسائل مهم مارکسیسم به شمار می رود. فلسفه مارکسیستی پرولتاریا را تحت ستم سرمایه داری می داند، مجبور به پذیرش دستمزدهای ناچیز در ازای استفاده از ابزار تولید، که متعلق به طبقه صاحبان مشاغل، بورژوازی است، می شود. مارکس ادعا کرد که این ظلم و ستم به منافع مشترک اقتصادی و سیاسی پرولتاریا می بخشد که از مرزهای ملی فراتر رفته و آنها را وادار می کند تا متحد شوند و قدرت را از طبقه سرمایه دار به دست بگیرند و سرانجام جامعه کمونیستی فارغ از تمایز طبقاتی ایجاد کنند. نویسندگان سوسیالیست دیگر از آن نام بردند مانند سیسموندی، کابه، لویی بلان و پرودون آن را دوباره به کار بردند، و کسی که آن را رواج عام بخشید یک نویسندهٔ اجتماعی آلمانی به نام لورنتز فن اشتاین ( Lorenz von Stein ) بود.
مارکس در کتاب «مانیفست کمونیست» ( ۱۸۴۸ ) تعریفی از پرولتاریا به دست می دهد: «مقصود از پرولتاریا طبقهٔ کارگران مزدور جدیدی است که مالک هیچ وسیلهٔ تولیدی نیست و نیروی کار خود را برای تأمین زندگی می فروشد. »
در اوایل قرن نوزدهم، بسیاری از دانشمندان لیبرال اروپای غربی - که با علوم اجتماعی و اقتصادی سر و کار داشتند - به شباهت های اقتصادی اجتماعی طبقه کارگر صنعتی که به سرعت در حال رشد است و جمعیتش بیشتر می شود و پرولتاریای کلاسیک اشاره کردند. یکی از اولین تشبیهات را می توان در مقاله ۱۸۰۷ فیلسوف و دانشمند سیاسی فرانسوی فلیسیته روبر دو لامنه یافت. بعداً با عنوان «برده داری مدرن» به انگلیسی ترجمه شد. ژان چارلز لئونارد دو سیسموندی اقتصاددان و مورخ لیبرال سوئیسی اولین کسی بود که اصطلاح پرولتاریا را برای طبقه کارگر ایجاد شده در سرمایه داری بکار برد و کارل مارکس اغلب به نوشته های وی استناد می کرد. به احتمال زیاد مارکس هنگام مطالعه آثار سیسموندی با این اصطلاح روبرو شده است.

معنی کلمه پرولتاریا در دانشنامه آزاد فارسی

پِرولِتاریا (proletariat)
(در لاتینی proletarii به معنای «طبقۀ فاقد مالکیت») بنابر نظریۀ مارکسیستی، آن طبقاتی در جامعه که فاقد دارایی اند و بنابراین به فروش نیروی کار یا تخصص شان وابسته اند (در مقابلِ سرمایه داران یا بورژوازی، که مالک ابزار تولیدند، و خرده بورژوازی، یا مالکانِ دارایی های کوچکی که کار می کنند). طبقات پرولتاریا معمولاً به پرولتاریای صنعتی، کشاورزی و فکری تقسیم بندی می شوند. اصطلاحِ «پرولتاریوس» را در اصل سرویوس تولیوس برای فقیرترین طبقه در جامعۀ روم به کار برد که تنها دارایی آنان فرزندان شان بود. در نظریۀ اجتماعی مارکسیستی، پرولتاریا به افرادی اطلاق می شود که فاقد سرمایه اند و مجبورند نیروی کار خود را به دیگران بفروشند. آنان سرانجام طبقه ای انقلابی را تشکیل خواهند داد و نظام سرمایه داری را برخواهند انداخت.

معنی کلمه پرولتاریا در ویکی واژه

در نزد مارکسیست‌ها کارگران صنعتی که فاقد مالکیت ابزار تولیدند و جز نیروی کار خود، وسیله دیگر برای تامین معاش ندارند.
طبقه کارگر، طبقه‌ای که تنها با فروش نیروی کارش امور معاش خود را می‌گذراند.

جملاتی از کاربرد کلمه پرولتاریا

در حالی که آنارشیسم اجتماعی دولت‌گرایی مارکسیسم ارتدوکس را رد کرده‌است، از نقدهای مارکسیستی سرمایه‌داری به‌ویژه تئوری بیگانگی مارکس نیز بهره گرفته‌است. آنارشیست‌های اجتماعی نیز تمایلی به اتخاذ تمرکز مارکسیستی پرولتاریا به‌عنوان عوامل انقلابی نداشته‌اند اما در وجه مقابل پتانسیل انقلابی بخش‌های محروم جامعه را شناسایی می‌کنند.
مشکل آنجا بود که مارکسیست‌های کمی در اروپای شرقی وجود داشتند، زیرا اکثرشان توسط نازی‌ها کشته شده بودند. استالین خواستار پرداخت غرامت جنگی از سوی آلمان و متحدان محور آن، مجارستان، رومانی و جمهوری اسلواکی شد. او با علم به اینکه این کشورها از طریق تهاجم — نه انقلاب پرولتری — به سمت سوسیالیسم سوق داده شده بودند، از آنها با عنوان «دیکتاتوری پرولتاریا» یاد نمی‌کرد، بلکه «دموکراسی‌های خلقی» می‌نامیدشان تا نشان دهد در این کشورها وحدت سوسیالیستی میان پرولتاریا، دهقانان و طبقهٔ متوسط پایین وجود دارد.