پسندان
معنی کلمه پسندان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پسندان
جامی پسندد صد رنج با خود جز رنج صحبت با خودپسندان
سخنانش را بر دیده همی نقش کنند به پسندان همه بصره و آن بغداد
(منظومات سید جلال عضد) الجه یزدی بافته و ساده پسندان معنی سر ازخطش برنتافته.
همه نیشم ولی با خود پسندان همه نوشم به کام دردمندان
نشستم در دل مشکلپسندان من این اقلیم سخت آسان گرفتم
کم نقش صورت پسندان گرفت دل ساده از نقشبندان گرفت
خودپسندان ناپسندیده موی افزونی اند در دیده
کرم ها کرده ای بر ناپسندان نوازشهاستت، با مستمندان
بود لایق که همچون ناپسندان بدین خواری برندش سوی زندان
در دیار خودپسندان نور بینش توتیاست دیو این خاک سیه دل واله روی خودست