معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 9
- رين
- آبداده
- آبرنگ
- آبگوشت
- تیزمغز
- سادن
- تعزیرات
- تیز کردن
- دباله
- دادور
- بادآس
- زبان شناسی
- اواصر
- بااهمیت
- رك
- سترونی
- تهاتر
- تأییدیه
- جص
- دختر خانم
- روان کاوی
- انداختنی
- رودساز
- سیاه چال
- آویزه بند
- تانیث
- سِگ
- تاج گذاری
- تبرزد
- اقتصاص
- رانگا
- بسکتبالیست
- حایط
- تقاتل
- بس کردن
- خوارق
- جلجل
- سفاد
- سعدالسعود
- جیغ زدن
- خشاب
- دارالشفاء
- ساباط
- دثور
- دفته
- دبیقی
- استفعال
- جوسق
- استبقاء
- باز راندن
- التزام نمودن
- سري
- دهباشی
- اسب رس
- سرکردن
- سگالیدن
- زغند
- دمعه
- تبنی
- سرابیل
- تباه ساختن
- تشمیر
- توطین
- اطراب
- سلیک
- حداثت
- ثلثان
- توقر
- رفاغ
- خوابانیدن
- ایماژ
- جمرات
- سادیست
- اغتنام
- خالیه
- ستاوند
- تحاویل
- بسط دادن
- خناک
- سفره خانه
- بغستان
- تطیب
- بادمجان
- حفاوت
- بلل
- دفق
- باره بند
- انگشتو
- انگشت کش
- تنوق
- حانوت
- تبطر
- بانک داری
- سجال
- تجلد
- باادب
- جذع
- بی شرف
- تریج
- شادبهر
- سمپاش
- بگومگو
- تنافر
- حبائل
- بز خر
- ایژک
- جغبوت
- رعدآسا
- انزواء
- راست روده
- زنینه
- سرمایه داری
- خوابک
- ذی شعور
- سازشکار
- بادانگیز
- توغل
- روزگار بردن
- سهواً
- ترک خوردن
- ذی حق
- تضارب
- ریلکس
- تکذیب
- سوفسطایی
- زشتی
- ساچی
- ترخوانه
- تملیح
- تذبذب
- تپاک
- جن زده
- سماروغ
- تأمل کردن
- خرده مردم
- تلواسه
- خویشکار
- خوشیدن
- بی رگ
- بی ناموسی
- جانب داری
- تحارب
- جدوی
- برهود
- زهادت
- اهل بخیه
- انگيز
- انهماک
- انفصام
- انصرام
- انصداع
- تنخواه گردان
- تنحی
- تنازل
- تن در دادن
- بيك
- بواسیر
- بهنانه
- بلشویسم
- بزرک
- برفپاککن
- اوربیتال
- اواب
- تاییدن
- تاسیدن
- بی هوده
- تأجیل
- تأدب
- تأذی
- تأسي
- تأويل
- تاباک
- ترجح
- جني
- تمدد
- تمحق
- تلید
- تسفسط
- ترف با
- ترخیم
- آستین پوش
- آستینه
- آفتاب زردی
- احتراف
- آیت الکرسی
- آکنده پهلو
- آویژه
- آوردیدن
- آوازه شدن
- آوازه خوان
- آهن گذار
- آهن رگ
- آنفولانزا
- آنابولیسم
- بالیه
- بالکانه
- بالنگ
- بازکردن
- بوسلیک
- بغیت