انگشت کش. [ اَ گ ُ ک َ / ک ِ ] ( ن مف مرکب ) انگشت نما. هر چیز آشکار و نمودار. نموده شده به انگشت. هر چیز مشهور و معروف بخصوص در بدی. ( ازناظم الاطباء ). آنچه به انگشت بنمایند او را و این ترجمه مشارالیه بالبنان است. ( آنندراج ) : بختم انگشت کش است آوخ از آنک هنر انگشت گزای است مرا.خاقانی.لیلی که به خوبی آیتی بود و انگشت کش ولایتی بود...نظامی.انگشت کش سخن سرایان این قصه چنین برد بپایان.نظامی.انگشت کش زمانه اش کشت زخمی است کشنده زخم انگشت.نظامی.ستون شد خردمند از پشت او مه انگشت کش گشت زانگشت او.نظامی.میروم بیخود و با خود ز حیا می گویم تا که از دست دل انگشت کش عام شدم.نزاری قهستانی ( از آنندراج ).- انگشت کش خوبان جهان ؛ از اسمای معشوق است. ( آنندراج ).
معنی کلمه انگشت کش در فرهنگ معین
( ~. کِ ) (اِمف . ص مر. ) مشهور، معروف .
معنی کلمه انگشت کش در فرهنگ عمید
= انگشت نما
معنی کلمه انگشت کش در فرهنگ فارسی
(اسم صفت ) ۱ - مشهور معروف شهرت یافته مشار بالبنان : انگشت نشان . ۲ - نابود محو .
معنی کلمه انگشت کش در ویکی واژه
مشهور، معروف.
جملاتی از کاربرد کلمه انگشت کش
خونش به ناخن آر و دلش آنچنان شکن کانگشت کش بود به شکست تو جاودان
ما خود به دست غم بدو انگشت کشتهایم تو هر زه تیغ غمزه چرا برگرفتهای؟
لیلی که بخوبی آیتی بود وانگشت کش ولایتی بود
گر نیوشی چو زهره راه نوم کنی انگشت کش چو ماه نوم
لبهاش که خنده بر شکر زد انگشت کشیده بر طبرزد
می روم بی خود و باخود زجفا می گویم تا کی از دست دل انگشت کشِ عام شدن
قد یک اورانگوتان در حالت ایستاده ۱٫۲ تا ۱٫۵ متر و وزن آنها بهطور متوسط، ۳۳ تا ۸۲ کیلوگرم است. اورانگوتانها دارای دودیسی جنسی واضحی هستند. مادهها عموماً ۱۱۵ سانتیمتر قد و ۳۷ کیلوگرم وزن دارند. نرها اندازههای بزرگتری داشته و میتوانند بهطول ۱۳۷ سانتیمتر و وزن ۷۵ کیلوگرم یا بیشتر هم برسند. دست اورانگوتانها شبیه دست انسان است؛ آنها چهار انگشت کشیده و بلند و یک انگشت شست دارند. پای آنها هم چهار انگشت کشیده و یک شست پای بزرگ دارد. آنها میتوانند هم با دستها و هم با پاها اجسام را نگه دارند. گستره دستان بزرگترین نرها به ۲ متر میرسد.
دل مرا که شد انگشت کش به شیدایی بجز نتیجه آن دست حرز بازو نیست
گر در رخ تو کج نگردد صورت چین نقاش بانگشت کشد چشمانش
از نکو رویی و شیرینی و خوبی و کشی شهره ی شهری و انگشت کشِ مرد و زنی