سفاد

معنی کلمه سفاد در لغت نامه دهخدا

سفاد. [ س ِ ] ( ع مص ) برجستن نر بر ماده یعنی جماع حیوانات و بهائم. ( غیاث ) ( آنندراج ). برجستن نر بر ماده و این را فقط در تیس و بعیر و ثور و طیر و سباع گویند. ( منتهی الارب ).گشنی کردن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ).

معنی کلمه سفاد در فرهنگ معین

(س ) [ ع . ] (مص ل . )جفتگیری حیوانات .

معنی کلمه سفاد در فرهنگ عمید

جفت گیری حیوانات.

معنی کلمه سفاد در فرهنگ فارسی

برجستن نر بر ماده یعنی جماع حیوانات و بهائم . برجستن نر بر ماده و این را فقط در تیس و بعیر و ثور و سیر و سباع گویند .

معنی کلمه سفاد در ویکی واژه

جفتگیری حیوانات.

جملاتی از کاربرد کلمه سفاد

آماده بسوی سقوط در فیلم سینمایی ۱۲روندز با بازی «جان سینا» اسفاده شده‌است.
تا نگردی گرد تزویج و سفاد کی توکل در برت کودک نهاد
و همچنان که انسان به عناصر و مرکبات محتاج است تا به هر سه نوع معونت او دهند به نوع خود نیز محتاج است تا به طریق خدمت یکدیگر را معاونت کنند، و حیوانات به طبایع و نبات محتاج اند اما احتیاج ایشان به نوع خود مختلف باشد، چه بعضی از حیوانات مانند حیوانات تولدی،و مانند بیشتر حیوانات آب که در توالد به اجتماع نر و ماده محتاج نباشند، بی معاونت یکدیگر توانند بود و ایشان را از اجتماع فایده ای صورت نبندد، و بعضی دیگر مانند اکثر حیوانات توالدی در حفظ نوع اشخاص نر و ماده را به یکدیگر احتیاج بود، و در حفظ شخص بعد از تربیت به معاونت و جمعیت محتاج نباشند، پس اجتماع ایشان در وقت سفاد بود و در ایام نما، و بعد ازان هر یکی علی حده به کار خویش مشغول شود، و بعضی دیگر مانند نحل و نمل و چند صنف از طیور به معاونت و اجتماع محتاج باشند هم در حفظ شخص و هم در حفظ نوع.