شادبهر. [ ب َ ] ( ص مرکب ) خوشحال. ( فرهنگ جهانگیری ). کسی که از تمتعات دنیوی بهره وافر داشته باشد. ( آنندراج ) : یکی روز فارغ دل و شادبهر برآسوده بود از هوسهای دهر.نظامی.پسر را همی گفت کای شادبهر خرت را مبر بامدادان به شهر.سعدی ( بوستان ). شادبهر.[ ب َ ] ( اِخ ) نام کنیزکی بوده. ( فرهنگ جهانگیری ).
معنی کلمه شادبهر در فرهنگ معین
(بَ ) (ص مر. ) کسی که قسمت و بهره اش از دنیا شادی است .
معنی کلمه شادبهر در فرهنگ عمید
کسی که بهره اش شادی است، آن که از شادی ها و خوشی های دنیا بهرۀ وافر دارد، خوشحال، شادی بهر: یکی روز فارغ دل و شاد بهر / برآسوده بود از هوس های دهر (نظامی۵: ۸۱۳ )، پسر را همی گفت کای شاد بهر / خرت را مبر بامدادان به شهر (سعدی۱: ۶۷ ).
معنی کلمه شادبهر در فرهنگ فارسی
شادبهر و عین الحیاه منظومه مثنوی اثر عنصری و آن ماخوذ از داستانی بود که ابوریحان بیرونی آنرا بنام [ حدیث قسیم السرور و عین الحیاه] از پارسی بعربی ترجمه کرد . ( صفت ) کسی که از تمتعات دنیوی بهره فراوان داشته باشد . نام کنیزکی بوده
معنی کلمه شادبهر در فرهنگ اسم ها
اسم: شادبهر (دختر) (فارسی) (تلفظ: shad bahr) (فارسی: شادبَهر) (انگلیسی: shad bahr) معنی: آن که از شادی بهره دارد، خوشحال
معنی کلمه شادبهر در ویکی واژه
کسی که قسمت و بهره اش از دنیا شادی
جملاتی از کاربرد کلمه شادبهر
او همچنین داستانهایی را از پارسی به عربی ترجمه کردهاست. از جمله این داستانها میتوان شادبهر (حدیث قسیم السرور)، عین الحیات، داستان اورمزدیار و مهریار و همچنین داستان سرخبت و خنگبت (حدیث صنمی البامیان) را نام برد.
پسر را همیگفت کای شادبهر خرت را مبر بامدادان به شهر