حبائل

معنی کلمه حبائل در لغت نامه دهخدا

حبائل. [ ح َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ حِبالة. دامهای صیادان ، و در حدیث است : النساء حبائل الشیطان ؛ زنان پایدامهای دیو باشند. و صاحب غیاث اللغات معنی رسنها و پابندهانیز به کلمه داده است : دام حبائل را ( ؟ ) جهان نام نهاده اند. ( جهانگشای جوینی ). و باز صاحب غیاث آورده است : حبائل شیطان ، زنان را گویند، چنانکه ابلیس شیطان مردان را، و حبائل و شیطان کنایه از زنان فاحشه است - انتهی. و صاحب برهان نیز همین معنی را ( یعنی شیطان زنان را ) آورده و گوید چنانکه ابلیس شیطان مردان را و حبائل شیطان کنایه از زنان فاحشه بحبائل داده است ، و البته بر اساسی نیست. ( و گمان میکنم حدیث : النساء حبائل الشیطان سبب این اشتباه است ). || صاحب غیاث گوید: حبائل جج ِ حُبْلی ̍ نیز میباشد، چه ج ِ حُبْلی ̍ حبالی است و جج ِ آن حبائل است.

معنی کلمه حبائل در فرهنگ معین

(حَ ئِ ) [ ع . ] جِ حباله ، دام ها.

معنی کلمه حبائل در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع حباله دامها .
دامهای صیادان

معنی کلمه حبائل در ویکی واژه

جِ حباله، دام‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه حبائل

احکام روز اول و اخبار آخرین اینجمله در حبائل و در بند شست اوست
طوطی اعتماد بر حصافت و شهامت خود کرده بود و این خبر از زبان صاحب شرع نشنیده بود که «النسا حبائل الشیطان» و ندانسته کرد:
کی بدترین حبائل شیطان کند طلب آن کس که با حمایل سلطان بود برش
ما را این همه رنج و محنت از یک روزه ملاقاتِ عقابست، تو خود را و مرا بسلاسلِ جهد و حبائلِ جدّ بدو می کشی،‌ع، شَکوَی الجَرِیحِ اِلَی الغِربَانِ وَ الرَّخَمِ
و قال ع «النساء حبائل الشیطان»
بنگر بحال یوسف صدّیق که شیطان دام خود چون نهاد فرا راه وی که: النّساء حبائل الشیطان. و ربّ العالمین برهان خود چون نمود فرا وی.
اگر کسی گوید: چونست که کید شیطان ضعیف خواند، و کید زنان عظیم خواند؟ و ذلک فی قوله: إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ، و معلومست که شیطان بجای صیّاد است و دام نهنده، و زنان بجای دام‌اند، بحکم آن خبر که مصطفی (ص) گفت: «النّساء حبائل الشیطان».
دستور عالی رای که با فر همای بود، پیش تخت شاه رفت و گفت: بنیت شاه که سرمایه غنیت آفریدگان و گوهر ذات او که با صفات فریشتگان است، در ترقی درجات معالی و استجماع ماثر حمیده، موبد و مخلد باد. رای جهان آرای که جام جهان نمای از خجالت او صدا پذیرفته است و آینه خورشید گنبد گردان از غیرت او رنگ زنگ گرفته، داند که در امور معضل و خطوب مشکل، هیچ خصلت پسندیده تر از تدبر و تفکر نیست و هیچ عادت مذمومتر از سرعت و عجلت نه و از حصافت عقل و شهامت خرد آن لایق تر که به امضای عزایم در امور مبهم و مهمات معظم، تعجیل فرموده نشود و ناستوده است نزدیک ارباب الباب و اصحاب احسان و اعیان اذهان، تدبیر زنان و استصواب ایشان را منقاد و ممتثل بودن و مظهر شرع و مفتی عقل می فرماید که: «النساء حبائل الشیطان». معنی آنست که زن به خوی و عادت شیطان است و چون طبیعت و شهوت او به چیزی مایل شود، نهمت طبع و شره نفس، پیش عقل و خرد او حجاب غفلت بدارد و هوای دل و نهمت تن در مقابله دین و دیانت او حایل و مانع گردد، شرم و آزرم فرو گذارد و هوا و نعمت بردارد و روی در کف پای شهوت مالد و پشت پای بر روی مروت زند.
بوسائط این مخایل و وسائل این حبائل بهر جایی از سرمایه خود توانگری می نمودم و از نصاب خود نصیبی بیاران میدادم و از صدف خویش دری در کنار همکاران می نهادم تا وقتی در طی و نشر اوراق آن سفر و مد و جزر آن بحار پرخطر از دی وبهمن بنوروز و بهار رسیدم و زمام ناقه طلب بزمین کشمیر و قندهار کشیدم