آوازه خوان

معنی کلمه آوازه خوان در لغت نامه دهخدا

( آوازه خوان ) آوازه خوان. [زَ / زِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه شغلش خواندن آواز است. مُغنی. خواننده. قوال. خنیاگر. || مغنیه. مطربه. عالمه. قینه ( چون خواننده زن باشد ).

معنی کلمه آوازه خوان در فرهنگ معین

( آوازه خوان ) ( ~. خا ) (ص فا. ص مر. ) کسی که آواز خواند، خوانندة حرفه ای .

معنی کلمه آوازه خوان در فرهنگ عمید

( آوازه خوان ) ‹آوازخوان›
۱. کسی که پیشه اش آوازه خوانی است، خواننده.
۲. کسی که آواز خوب دارد و به همراه آهنگ خوب می خواند.

معنی کلمه آوازه خوان در فرهنگ فارسی

( آوازه خوان ) ( اسم صفت ) کسی که آواز خواند خوانند. حرفه یی مغنی .

معنی کلمه آوازه خوان در ویکی واژه

آوازه‌خوان
آنکه آواز میخواند. خواننده، آوازخوان. کسی که آواز خواند، خواننده حرفه‌ای.

جملاتی از کاربرد کلمه آوازه خوان

علاوه بر تأثیر کلیسا و سرودهای مذهبی بر موسیقی، کولی‌های بی‌دین پرووینس، خنیاگران شمال فرانسه و جنوب انگلستان، قصه گوهای بومی و آوازه خوان‌های آلمان نیز سهم بزرگی در پیشرفت موسیقی داشته‌اند.
او از سال ۱۳۳۳ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. اولین آهنگش ساخته‌ای از ابوالحسن صبا با شعری از ابوالحسن ورزی بوده‌است. از اولین خوانندگان برنامه‌های گلها بود. او اولین برنامه یک شاخه گل را با ویولن ابوالحسن صبا و سنتور فرامرز پایور اجرا کرد. آهنگ راه شیراز از کارهای وزینی است که با ارکستر فارابی به سرپرستی همسرش مرتضی حنانه به اجرا درآورده است. آهنگهای محلی زیبایی در برنامه‌های گلهای صحرایی اجرا کرده‌است. وی اولین بانوی آوازه خوان از شهر اصفهان است.
بر سر هر سروبن، قمریی اندر نوا بر رخ هر سرخ گل، بلبلی آوازه خوان
نه مرا آواز و صوت دل کشی ست تا کنم آوازه خوانی پای تار