رفاغ

معنی کلمه رفاغ در لغت نامه دهخدا

رفاغ. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ رَفغ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( از آنندراج ). رجوع به رفغ شود. || ( اِمص ) وسعت عیش. ( یادداشت مؤلف ) : مدت سی سال در رفاغ حال و فراغ بال خوارزمشاهی کرد. ( تاریخ جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه رفاغ در فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . ] (اِمص . ) ۱ - فراخی . ۲ - خوشگذرانی .

معنی کلمه رفاغ در ویکی واژه

فراخی.
خوشگذرانی.

جملاتی از کاربرد کلمه رفاغ

پیشتر زین روزگاری داشتم الحق چنانک بود حالم و بالم از وی با رفاغ و با فراغ
گنج عزلت که فراغی و رفاغی است در او بخوشی کمتر ازین منظر مینائی نیست
کنجی ورفاغی و فراغی از خلق حاصل کن و بگذر ز سر اطلس و دلق
منبعد ننگرم بجهان و جهانیان با این فراغت ار بودم هم رفاغتی