تمحق

معنی کلمه تمحق در لغت نامه دهخدا

تمحق. [ ت َ م َح ْ ح ُ ] ( ع مص ) محو و پاک شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). باطل و محو و نیست شدن. ( از اقرب الموارد ). || کاستن. || سوخته شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تمحق در فرهنگ معین

(تَ مَ حُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - نابود شدن . ۲ - سوختن .

معنی کلمه تمحق در ویکی واژه

نابود شدن.
سوختن.

جملاتی از کاربرد کلمه تمحق

و قال علی بن ابی طالب (ع): «ایّاکم و الخصومة فانّها تمحق الدّین».
معویة بن قره گفت: «الخصومات فی الدین تحبط الاعمال»، در دین خصومت کردن، و در جدال آویختن، عمل باطل کند. روایت کنند از علی (ع) که گفت: «ایاکم و الخصومات فانها تمحق الدین»، وقال النبی (ص): «اجتنبوا اهل الاهواء فان لهم عرّة کعرّة الجرب»، و قال الحسن: «ایاکم و هذه الاهواء المتفرقة المتباعدة من اللَّه، التی جماعتها الضلالة، و مستقرها النار، و قال الفضیل بن عیاض: «نظر المؤمن الی المؤمن جلاء للقلب، و نظر الرجل الی صاحب البدعة و الهواء یورث العمی»، و عن الاوزاعی قال: «بلغنی ان اللَّه تعالی اذا اراد بقوم شرا الزمهم الجدل، و منعهم العمل» «وَ سَوْفَ یُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ» یعنی ینبئهم فی الآخرة بما کانوا یصنعون فی الدنیا من التکذیب‌ بالنبی (ص) و اخفاء نعمته. این سخن بر طریق تهدید گفته است، چنان که کسی را گویی: آری بخبر کنم ترا و آگاه شوی.