معنی کلمه سعدالسعود در لغت نامه دهخدا
صیدی چنین که گفتم واقبال صیدگه را
شعری زننده قرعه سعدالسعود فالش.خاقانی.دراجه حصارش ذات البروج اعظم
دیباچه دیارش سعدالسعود ازهر.خاقانی.
سعدالسعود. [ س َ دُس ْ س ُ ] ( اِخ ) نام منزل بیست و چهارم است از منازل قمر. ( آنندراج ) ( غیاث ) :
بر سپهر لاجوردی صورت سعدالسعود
چون یکی چاه عقیقین در یکی نیلی ذقن.منوچهری.این پرده گرنه چرخ رفیع است پس چرا
سعدالسعود را شرف اندر قران اوست.خاقانی.