دارالشفاء

معنی کلمه دارالشفاء در فرهنگ معین

(رُ شُِ ) [ ع . ] (اِمر. )بیمارستان ،مریض - خانه .

معنی کلمه دارالشفاء در ویکی واژه

بیمارستان، مریض - خانه.

جملاتی از کاربرد کلمه دارالشفاء

از مراکز وابسته به حرم می‌توان به آستان قدس رضوی اشاره کرد که مدیریت و اداره حرم را عهده‌دار است. ریاست این نهاد بر عهده متولیان است که در دوره‌های مختلف حکومتی، با شرایط و ویژگی‌های مختلفی وضع می‌شدند. علاوه بر بناهای زیارتگاهی حرم امام رضا، کتابخانه، موزه، دارالشفاء، مهمانسرا، نقاره‌خانه و چند بنای دیگر نیز به این حرم متعلق است.
نزاری گر دلت بیمارِ عشق است درین دارالشفاء در دست دارو
چه باک از صدمت گردون اگر یابد جراحتها چو از دارالشفاء لطفت امیدش بود مرهم
گرچه می‌شده در دارالشفاء هر من طبیب حلقه‌ای چون می‌زنم بر در جوابی می‌دهد
حکیمی با حذ اقترا شنیدم که باب طبابت گشاده بود و مریضه حامله را مداوا مینمود اتفاقاروزی با دم روح افزا از دارالشفاء درآمده بعزم زیارت اهل قبور در کوچه عبور میکرد جمعی را دید دست پریشانی در حلقه ماتم زده تابوتی بر دوش دارند و گریبان شکیبائی را دریده شاهد عزارا درآغوش پرسید اینهمه نوحه و زاری از چیست و میتی که دراین تابوتست کیست زن قابله گفت همان مریضه حامله حکیم گفت وی زنده است هنوز وقت مردن او نیست باری نبضش بمن رسانید تا بیابم مرض چیست تابوت را در گشادند و میت را درآورده پیش طبیب نهادند با حکمت انگشت حذاقترا گشوده نبضش سنجید و دیده بصارت باز کرده گونه گلگونه اش دید سوزنی در دست گرفته بر پهلوی میت فرو نمود و گریبان صد چاک مماتش برشته رفو پس رایت کرامت در عرصه لطافت افراخته و نفس عیسوی را با لب معجز بیان آشناساخته فرمود برخیز و سجده شکری بجای آور که بی هنگام جام اجل نخوردی وحسرت زندگی در دل خاک نبردی
دارالشفاء خسته دلان آستان توست با صد نیاز آمده ایم از پی شفا