تاباک. ( اِ ) تپیدن و اضطراب و بیقراری و تب داشتن و مصدر آن تپیدن و بطاء معرب است. ( آنندراج ذیل تاپاک ) : از غم و غصه دل دشمنت باد گاه در تاباک و گاهی در سنخج.منصور منطقی.رجوع به تاپاک در همین لغت نامه شود.
معنی کلمه تاباک در فرهنگ معین
(اِ. ) = تاپاک . تپاک . تپ : ۱ - تپیدن و اضطراب و بی قراری . ۲ - تب داشتن .
معنی کلمه تاباک در فرهنگ عمید
۱. تب. ۲. تپش، اضطراب، بی قراری.
معنی کلمه تاباک در فرهنگ فارسی
تب، تپ، تپش، اضطراب، بیقراری، تاپاک، تپاک
معنی کلمه تاباک در دانشنامه عمومی
تاباک ( به لاتین: Taebaek ) یک شهر و تقسیمات کشوری کره جنوبی در کره جنوبی است که در استان گانگوون واقع شده است. تاباک ۳۰۳٫۵۳ کیلومتر مربع مساحت و ۵۶٬۱۹۳ نفر جمعیت دارد. شهرهای Helong، باگیو، سوژو، Gao'an و چانگچون خواهرخوانده های تاباک هستند. تاباک (عطر). تاباک یک عطر تجاری است که توسط Mäurer & Wirtz در سال ۱۹۵۹ ایجاد شده است. گفته می شود که این عطر رایحه ای گلی دارد و حاوی ترکیبی از ترنج، نرولی، اسطوخودوس است و ته مایه ای از تنباکو، خزه بلوط و وانیل دارد. این رایحه در محصولات مختلف با نام تجاری Tabac از جمله ادو تویلت، ادکلن، صابون اصلاح، افترشیو و دئودورانت استفاده می شود.
معنی کلمه تاباک در ویکی واژه
تاپاک. تپاک. تپ: تپیدن و اضطراب و بی قرا تب داشتن.
جملاتی از کاربرد کلمه تاباک
سینه با تاباک و من بنگرم از بیم جان چند عقوبت کنم بر دل شیدای خویش
گه رود جان و گهی باز بیاید در تن گه به تاباک در اندیشه آن ناز بماند
جان به تاباک برون می رود و می آید خلق دانند که من عارض تر می بینم
مبین زین سو که جانم از خیال مهره چشمت چو گنجشک گروهه کرده در تاباک خواهد شد
چو در تاباک جانم دید، شب، گفتا مکن مسکین چه شیرین جان کند، چون پاش اندر انگبین گیرد
هر بار میا پیش من خسته بیدل تا این دل بدبخت به تاباک نیفتد
همه شب نام تو می گویم و جان در تاباک کیست آن لحظه که چیزی بزند بر دهنم؟
به جان تو که جان تاباک باشد در دم آخر دم مهر و وفایت هم در آن تاباک خواهم زد
مبین زین سو که جانم از خیال مهره چشمت چو گنجشکی کزو بر خورده در تاباک خواهد شد
به تاباک افگند پروانه را شمع وفا پیشش که گرد سر هنوزش اندر آن تاباک گردیده