تلید

معنی کلمه تلید در لغت نامه دهخدا

تلید. [ ت َ ] ( ع ص ، اِ ) بمعنی تالد است. ( منتهی الارب ). مال کهنه و قدیمی موروثی. ( ناظم الاطباء ). مال قدیمی از حیوان و جز آن که از پدران به ارث رسیده باشد. ( از ذیل اقرب الموارد ). خلاف طارف و طریف. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مال کهنه و قدیمی موروثی... طریف مال نو که مقابل تلید است :
از سر و روی وی اندرفکن آن تاج تلید
تا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید.منوچهری.عاشق شکر او تلید و طریف
زائر جود او بلید و ظریف.سنائی ( از آنندراج ).|| ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده. ( ناظم الاطباء ). تالد. ( منتهی الارب ). || آنکه در عجم زاده و در عرب پرورش یافته باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). منه حدیث شریح : ان رجلاً اشتری جاریة و شرط انها مولدة فوجدها تلیدة فردها و المولّدة، التی ولدت ببلاد الاسلام. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه تلید در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - مال کهنه و قدیمی و موروثی . ۲ - غیر عربی که در میان عرب پرورش یافته باشد.

معنی کلمه تلید در فرهنگ عمید

قدیمی.

معنی کلمه تلید در فرهنگ فارسی

بمعنی تالد است . مال قدیمی از حیوان و جز آن که از پدران بارث رسیده باشد .

معنی کلمه تلید در ویکی واژه

مال کهنه و قدیمی و موروثی.
غیر عربی که در میان عرب پرورش یافته باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه تلید

الا ان نساء حبال غی/ بهن یضیع الشرف التلید
بابی حورآء اقدیها طریفی و تلیدی ضربت فی فرعهاالمسک بماورد و عود
لا ارفع عنه بصری طرفة عین لا امنع عن رب ظریقی و تلیدی
از سر و روی وی اندر فکن آن تاج تلید تا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید
اگر طریف و تلیدم ز دست رفته زیم بدین دو نعمت مستغنی از طریف و تلید
نشناسد کف او قیمت طارف زتلید چهر او دور ملکرا بود آراسته عید
تاکه درارض و سما نشر طریف است وتلید تاکه درخلق و خدا فرق حدوث است و قدم
درگه بخشش نگفتی کاین طریف است آن تلید در ره جنبش نگفتی کاین قریب است آن بعید