سازشکار

معنی کلمه سازشکار در لغت نامه دهخدا

سازشکار. [ زِ ]( ص مرکب ) سازش کننده. سازگار. سازوار. سازنده با دشمن. ساخت و پاخت کننده. زد و بند کننده. بند و بست کننده. تبانی کننده. توطئه کننده. رجوع به سازش شود.

معنی کلمه سازشکار در فرهنگ معین

(زِ شْ ) (ص فا. ) ۱ - آن که سازش می کند. ۲ - اهل بند و بست .

معنی کلمه سازشکار در فرهنگ عمید

آن که با دیگری صلح و سازش کند، سازش کننده، سازگار.

معنی کلمه سازشکار در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - سازش کننده . ۲ - ساخت و پاخت کننده بند و بست کننده.

معنی کلمه سازشکار در ویکی واژه

آن که سازش می‌کند.
اهل بند و بست.

جملاتی از کاربرد کلمه سازشکار

اتسل سازمان هگانا را به داشتن سیاست نرمش و سازشکاری در برابر اعراب و بخصوص انگلیسی‌ها متهم می‌ساخت و خواستار نشان دادن شدت عمل بیشتری در برخورد با آنان بود. از این روی، خود به انجام عملیات مستقل نظامی علیه آنان روی آورد.
از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته‌است، می‌توان به هوانورد، سرخ‌ها، ظلم تحمل‌ناپذیر، شما اینجایید، میوی گربه، واکنش دوگانه، بازگشت دوست‌پسرم، مردی با یک کفش قرمز، مورو، مواضع سازشکارانه، والدو پپر بزرگ، بتسی، مراقبت‌های ویژه، بر فراز دریا و آب را نخورید اشاره کرد.