ثلثان. [ ث ُ ل ُ ] ( ع اِ ) دو سه یک. دو حصه از جمله سه حصه. ( غیاث اللغة ). رجوع به دو ثلث شود. چهار دانگ. ( زمخشری ). || ثلثان شدن شراب ؛ جوشاندن شراب تا آنکه دو ثلث آن تبخیر شود و یک ثلث بجای ماند. || ثلثان و ربع، پنج دانگ و نیم. ( زمخشری ). ثلثان. [ ث َ ل ِ / ث َ ل َ] ( ع اِ ) عنب الثعلب. سگ انگور. تاجریزی. طولیدون. فنا . ( اختیارات بدیعی ). غرغره کردن با آب آن ورم زبانرا نافع باشد و خوردن آن قطع احتلام کند. ( برهان قاطع ). رجوع به تاجریزی شود.
معنی کلمه ثلثان در فرهنگ معین
(تُ لُ ) [ ع . ] (اِ. ) دو سه یک ، دو حصه از جملة سه حصه .
معنی کلمه ثلثان در فرهنگ عمید
عنب الثعلب، سکنگور، تاجریزی. دوسوم، دو قسمت از سه قسمت چیزی. * ثلثان شدن شراب: [قدیمی] جوشاندن شراب تا دوثلث آن تبخیر شود و یک ثلث باقی بماند.
و گفتند زلت بنده و عمل صالح بهم جمع کردن دلیل است که گناهان بنده ثواب طاعت باطل نکند که اگر باطل کردی عمل صالح نگفتی، آن گه گفت: عَسَی اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ واجب کرد خدای که ایشان را وا پذیرد با همه عیبها و بر گیرد با همه جرمها إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ که خدای عیب پوش است و آمرزگار مهربان. عثمان نهری میگفت در قرآن آیتی امیدوارتر از این آیت نیست این امّت را و خبر درست است از مصطفی ص بروایة سمرة بن جندب قال قال رسول اللَّه ص «اتانی اللیل آتیان ابتعثانی فانتهینا الی مدینة مبنیة بلبن ذهب و لبن فضة فثلثانا رجال شطر منهم خلقهم کاحسن ما انت راء و شطر کاقبح ما انت راء قالا لهم اذهبوا فقعوا ذلک النهر فوقعوا فیه ثم رجعوا الینا قد ذهب ذلک السوء عنهم فصاروا فی احسن صورة قالا لی، هذه جنة عدن و ها ذاک منزلک و اما القوم الذی کان شطر منهم حسن و شطر منهم قبیح فانهم خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا تجاوز اللَّه عنهم.