معنی کلمات حرف "ت" - صفحه 5
- تفسیق
- تغلیط
- تفصیله
- تفاح
- تغییر نگرش
- تغییر جزئی
- تغییر اساسی
- تفاضلی
- تفاغ
- تفتت
- تفتي
- تفتیر
- تحلیل عاملی
- تحلیل وایازشی
- تحمیق
- تحویلی
- تخادع
- تخبط
- تاوان دادن
- تاوستن
- تاپال
- تاپتاپ
- تبدیل ۱
- تبرخون
- تبصیر
- تبطیل
- تبعیضات
- تبقیه
- تاریکی لبه
- تازه نفس
- تازگی کردن
- تالار نمایش
- تالاموس
- تالیه
- تالیوم
- تامین کننده
- تانتالوس
- تانسو
- تأسیسات دفع
- تألیف کردن
- تاربست
- تاریخ میلادی
- تاریخ هجری
- تاریخ پایان
- تاریخگذاری مطلق
- تاریخگذاری
- تاریخگرایی
- تاریکان
- تعرب
- تعدیه
- تعریب
- تعسف
- تعسیر
- تعطیر
- تعطیل رسمی
- تعطیلات اصلی
- تعظیم کردن
- تسویف
- تسویه
- تشاجر
- تشاغل
- تضلیل
- تطایر
- تطرق
- تطفل
- تطمیع
- تسبیع
- تستیر
- تسجیع
- تسخط
- تسخین
- تسقیه
- تسلط داشتن
- تسلیط
- تسمهای
- تسهیم نامتناسب
- تخته سیاه
- تخته شنا
- تخته پوست
- تراشپذیری
- ترافق
- ترانزیستور پیوندی
- ترانه ۱
- ترانوشت
- ترکش گر
- تحلیل فرانامهای
- تحلیلگر رمز
- تحول آوایی
- تحیز
- تخت به تخت
- تخت ردان
- تخت کئی
- تختال
- تخته زر
- تجانس
- تحقیق مقدماتی
- تحقیق کردن
- تحلم
- تحلي
- تحلیل اطلاعات
- تحلیل بقا
- تحلیل رمز
- تحلیل روند
- تفکیر
- تفیدن
- تقادیر
- تقاطع همسطح
- تقاوی
- تقبل الله
- تقدیسی
- تقیل
- تلاطم جو
- تلاعب
- تغذیه کردن
- تغذیه ۱
- تغریق
- تغسیل
- تغشی
- تفسیله
- تفضیح
- تفطن
- تفنگ ژنی
- تعجیب
- تعسر
- تعنیف
- تعويض
- تعییب
- تعیین جنسیت
- تعیین هدف
- تغایر
- تغذیه با شیر مادر
- تغذیه وریدی
- تسبیحات
- تطییب
- تظلیل
- تعاتب
- تعادل تابشی
- تعاریض
- تعاطف
- تعبس
- تنسک
- تنسیق
- تنش باد
- تنش برشی
- تنش شکست
- تنشیط
- تنصیر
- تنصیص
- تنصیف
- تنظیم ۱
- تنجع
- تنجیه
- تند و خند
- تندتپش
- تندنویس
- تندور
- تندکار
- تندگردی
- تندیسه
- تنسق
- تناجی
- تناشد
- تنافی
- تناوم
- تناکح
- تناکر
- تنبوک
- تنتور
- تنجز
- تنجس
- تمزیق
- تمسح
- تملیت
- تمنه
- تمنیت
- تمهد
- تموک
- تلسم
- تلسکوپ خورشیدی
- تلعب
- تلف کردن
- تلفات جانبی
- تلفظ کردن
- تو دل برو
- توابین
- توافر
- توافی
- توالی آمینواسیدی
- توالی ۲
- توان فعال
- توانیابی
- توبتو
- تنه لش
- تنواره
- تنوع گونهای
- تنکیل
- تهافت
- تهانی
- تهرو
- تهزز