تشاجر
معنی کلمه تشاجر در فرهنگ معین
معنی کلمه تشاجر در فرهنگ عمید
معنی کلمه تشاجر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تشاجر
هله تا که اهل سنت به مباحت امامت نزنند گوی دولت برِ شیعی از تشاجر
نماید نعمتالله خود تفاخر ب شیخ یافعی دور از تشاجر
و در حال تنازع و تشاجر اصلاح استعمال کنند، چنان که تصالح استعمال کنند، تقول: اصلحت بین المنازعین. قال اللَّه تعالی: إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ. و «صلحا» روا بود که نصب علی المصدر باشد، لأنّ الصّلح اسم للمصدر من اصلحت، کالعطاء من اعطیت، و روا بود که نصب او بر مفعول به حمل کنی، چنان که گویی: اصلحت ثوبا. باقی «ان یصالحا» خوانند، بفتح یا و لام و تشدید صاد، و بألف، و أصل آن «ان یتصالحا» است، «تا» در صاد مدغم کردند، لتقاربهما فی المخرج، و درین باب تصالح معروفتر است.
راست چو اندر میان مجلس شورا بحث و تشاجر به حلّ و فصل قوانین