تملیت

معنی کلمه تملیت در لغت نامه دهخدا

تملیت. [ ت َ ] ( اِ ) بار کوچکی باشد که بر بار بزرگ بندند و گاه بر پشت چاروا اندازند و بر بالای آن سوار شوند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). بار کوچکی را گویند که بر بار بزرگ بندند و آن راتمبلیت نیز گویند. ( انجمن آرا ). || یک لنگه بار را نیز گفته اند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری )( از فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).

معنی کلمه تملیت در فرهنگ معین

(تَ ) (اِ. ) یک لنگة بار، بار کمی که بر بالای استر یا الاغ بگذارند و بر روی آن نشینند.

معنی کلمه تملیت در فرهنگ عمید

۱. سر بار.
۲. یک لنگه از بار.
۳. بار کوچکی که بر پشت استر یا الاغ بگذارند و بر آن سوار شوند.

معنی کلمه تملیت در ویکی واژه

یک لنگة بار، بار کمی که بر بالای استر یا الاغ بگذارند و بر روی آن نشینند.

جملاتی از کاربرد کلمه تملیت

هست سربار برد و سو تملیت لیک اندر میانه بکیاسا