تسقیه
معنی کلمه تسقیه در فرهنگ معین
معنی کلمه تسقیه در فرهنگ عمید
معنی کلمه تسقیه در فرهنگ فارسی
( مصدر ) آب دادن سیراب ساختن.
معنی کلمه تسقیه در ویکی واژه
آب دادن، سیراب کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تسقیه
و سید عمالقه، معویه ایشان را یک ماه مهمان داری کرد. پس از یک ماه در حرم شدند تا دعا کنند. مرثد بن سعد در میان ایشان مسلمان بود. ایمان خویش پنهان میداشت. آن ساعت که ایشان عزم کردند تا در حرم شوند، گفت: ای قوم! بدعاء شما کاری برنیاید، و شما را باران نفرستند. باز گردید، و نخست بپیغامبر خویش ایمان آرید، تا کار شما راست شود، و در بسته گشاده گردد. ایشان چون از ایمان وی خبر بیافتند او را از میان قوم خود بیرون کردند، و در حرم نگذاشتند. پس جمله بحرم درآمدند، و رئیس ایشان قیل بن عنز دست برداشت و دعا کرد، گفت: الهنا! ان کان هودا صادقا فاسقنا فانّا قد هلکنا. و گفتهاند: دعا این بود که: اللهم انی لم اجیء لمریض فأداویه و لا لأسیر فأفادیه. اللهم اسق عادا ما کنت تسقیه. و آن عادیان که با وی بودند بمتابعت وی دست برداشته که: اللهم اعط قیلا ما سألک و اجعل سؤلنا مع سؤله.