تنش باد
معنی کلمه تنش باد در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تنش باد
خاکرابین وان گرو بارنک سوسن بستنش بادرا بین وان مری بابوی سنبل کردنش
در تب مهرش عدو گویی گریبان باز کرد بر تنش باد صبا باد ثمود و عاد شد
ایمظهر خلق خوش گر خصم شود سر کش باد از عقب آتش در خاک تنش بادا
ده تنش باد بر ده اندر گور سبلت او به کون یاده تن
بقا حصار تنش باد کاین حصار کبود ز سایهٔ سر کلکش حصار میسازد
که ما را چه پیش آمد از اردوان که درد تنش باد و رنج روان
افسرده دل لرزد چو گل گر بر تنش بادی وزد اهلی بجان آتش زند تا جان برآید همچو شمع
هزاران فیض بر جان و تنش باد به جانان دیده جان روشنش باد
بر جانش باد میمون بر تنش باد فرخ این بزمگاه فرخ این برکه همایون