معنی کلمه تعییب در لغت نامه دهخدا تعییب. [ ت َع ْ ] ( ع مص ) معیوب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). عیبناک ساختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). || به عیب منسوب نمودن کسی را. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تعیب شود.
معنی کلمه تعییب در فرهنگ فارسی ۱ -( مصدر ) عیب دار کردن معیوب ساختن . ۲ - بعیب نسبت دادن . جمع : تعییبات .