معنی کلمه ترافق در لغت نامه دهخدا
دجله صفت دو چشم خونین من است
آتشکده وصف دل غمگین من است
جانم تف و تب بستر و بالین من است
غرقه شدن و سوختن آیین من است.امیر معزی ( از آنندراج ).از زلف برون کنی اگر تاب شوم
بر لب ننهی اگر می ناب شوم
در چشم نیاوری اگر خواب شوم
از دست بریزیم اگر آب شوم.
_( l50k )_( از کشاف اصطلاحات الفنون ).