تطمیع

معنی کلمه تطمیع در لغت نامه دهخدا

تطمیع. [ ت َ ] ( ع مص ) طمع افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). امیدوار کردن و آرزومندگردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به طمع آوردن کسی را. ( از ذیل اقرب الموارد ). ترغیب وتحریض. ( ناظم الاطباء ) : بوسهل زوزنی در باب خوارزمشاه آلتونتاش حیلتی ساخته بود و تضربی کرده بود و تطمیعی نموده بود... آلتونتاش در سر آن شد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 287 ). بوسهل زوزنی.... فسادی کرده بود در باب خوارزمشاه آلتونتاش و تضریبی قوی رانده بود و تطمیعی نموده. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 319 ).

معنی کلمه تطمیع در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) به طمع انداختن .

معنی کلمه تطمیع در فرهنگ عمید

به طمع انداختن، آزمند ساختن، کسی را به طمع آوردن و به کاری وادار کردن.

معنی کلمه تطمیع در فرهنگ فارسی

به طمع انداختن، آزمندساختن، کسی رابه طمع آوردن
( مصدر ) بطمع انداختن بیوسانیدن آزمند ساختن بطمع آوردن . جمع تطمیعات .

معنی کلمه تطمیع در ویکی واژه

به طمع انداختن.

جملاتی از کاربرد کلمه تطمیع

عبیدالله بن زیاد در کوفه اقدامات شدیدی در برخورد با هواداران حسین انجام داد که آنان را وحشت‌زده کرد. بهرامیان می‌گوید او با شناختی که از کوفیان داشت، با تهدید، تطمیع و شایعه‌افکنی توانست کوفه را از هواداران حسین بستاند و نیز با قطع رابطه میان حسین و کوفیان، سپاهی از کوفه برای جنگ با حسین بفرستد و به هدف اصلی بنی‌امیه که کشتن حسین در هر شرایطی بود، برسد؛ در حالی که مسلم، نامه‌ای بسیار خوشبینانه حاکی از موفقیت‌آمیز بودن تبلیغاتش و بیعت هزاران نفر از مردم کوفه، به سوی حسین فرستاده بود.
به هر حال، از آنجا که زندگی کارگری یغما و گرایش و وابستگی‌اش به طبقه زحمتکش جامعه، شائبه وجود یک اندیشه سیاسی را ایجاد می‌کرده، مأموران ساواک به تکاپو می‌افتند و برای تطمیع یغما، یک مرد شیک‌پوش را با یک کیف سامسونت پر از اسکناس از دفتر شهبانو به خانه او می‌فرستند.
و چون بغزنین بودند بوسهل زوزنی در باب خوارزمشاه آلتونتاش حیلتی ساخته بود و تضریبی‌ کرده بود و تطمیعی‌ نموده در مجلس امیر، چنانکه آلتونتاش در سر آن شد و بوسهل را نیز بدین سبب محنتی بزرگ افتاد در بلخ و مدّتی در آن محنت بماند؛ و اینجا جای آن نیست، چون ببلخ رسید این پادشاه و چند شغل فریضه که پیش داشت و پیش آمد و برگزاردند، نبشته آید آنگاه مقامه‌ بتمامی برانم که بسیار نوادر و عجایب است اندر آن دانستنی‌ .
در موردی دیگر به نقل از یک شاهد در کرمان، پسران و دختران جوان زرتشتی را می ربودند و می خواستند با تهدید و تطمیع آنها را مجبور به قبول اسلام کنند.در یک مورد،آنها پسرک زرتشتی ۱۲ ساله ای را با زور به حمام عمومی بردند و مجبورش کردند شهادتین بگوید و همان جا ختنه اش کردند
کریم طبعا! اندراداء این مدحت گمان مبر که مرا حرص می کند تطمیع
یازده روز بعد از خروج شاه از ایران، خمینی پیام شخصی برای آمریکا ارسال کرد. در متن پیام ترکیبی از تهدید و تطمیع می‌توان مشاهده کرد. خمینی می‌گفت برای احتراز از فاجعه، آمریکا باید به ارتش ایران و بختیار بگوید که دست از دخالت در امور ایران بردارند؛ و ترجیحش این است که راه حلی مسالمت‌آمیز برای حل معضل ایران سراغ کند. البته از چند هفته قبل از این پیام، هم او و هم همراهانش در پاریس و نیز متحدانش در ایران با مقامات آمریکایی وارد مذاکراتی مفصل شده بودند.
وزیری را کند تطمیع و تهدید امیری را کند از شهر تبعید
از قبیل تهدید، تطمیع، توهین، ضرب و جرح، جعل، سرقت، رشوه، اختلاس یا قتل