تعظیم کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) توقیر نمودن و احترام کردن. ( ناظم الاطباء ). بزرگداشت. بزرگ داشتن : شاه دید او را و بس تعظیم کرد مخزن زر را بدو تسلیم کرد.مولوی.|| سلام با کرنش کردن. ( ناظم الاطباء ). دوتا شدن به قصد تکریم و زمین بوس. و رجوع به تعظیم شود.
معنی کلمه تعظیم کردن در فرهنگ فارسی
۱ - احترام کردن بزرگ داشتن . ۲ - سر را بعلامت احترام خم کردن خدمت کردن .
معنی کلمه تعظیم کردن در ویکی واژه
inchinarsi
جملاتی از کاربرد کلمه تعظیم کردن
و ابتدای حال او آن بود که در عرب با جمعی به قبیله ای برسید. دختر امیر عرب چون او را بدید فتنه او شد، که عظیم صاحب جمال بود - ناگاه فرصت جست و خود را پیش او انداخت. او بلرزید و او را بگذاشت و به قبیله دورتر رفت و آن شب بخفت. سر برزانو نهاده بود، در خواب شد. موضعی که مثل آن ندیده بود بدید، و جمعی سبزپوشان. و یکی بر تخت نشسته پادشاه وار، یوسف را آرزو کرد که بداند ایشان که اند. خود را به نزدیک ایشان افکند. ایشان او را راه دادند و تعظیم کردند. پس گفت: شما کیانید؟
بو عمرو همچنان کرد و در گوشه مسجد بنشست. پیری با هیبت دید خلقی بگرد او نشسته چون زمانی برآمد مردی درآمد با جامه سفید پاکیزه. خلق پیش او باز شدند، و سلام کردند، و سخن گفتند با یکدیگر. چون وقت نماز شد آن مرد برفت و خلقی با وی برفتند. آن پیر خالی ماند. ابو عمرو گفت: من پیش او رفتم و سلام کردم. گفتم: الله الله، مرا فریاد رس! و حال بازگفتم. پیر غمناک شد و به دنبال چشم در آسمان نگاه کرد. هنوز سر در پیش نیاورده بود که قرآن بر من گشاده شد. بوعمرو گفت: من از شادی در پیش در پایش افتادم. پس گفت: تو را به من که نشان داد. گفتم: حسن بصری . گفت کسی را که امامی چون حسن باشد به کسی دیگر چه حاجت باشد. پس گفت: حسن مارا رسوا کرد، ما نیز او را رسوا کنیم. او پرده ما بدرید، ما نیزپرده او بدریم. پس گفت: آن پیر که دیدی با جامه سفید که پس از نماز پیشین آمد و پیش از همه برفت و همه او را تعظیم کردند آن حسن بود. هر روز نماز پیشین به بصره کند، و اینجا آید، و با ما سخن گوید، ونماز دیگر به بصره رود. آنگاه گفت: هر که چون حسن امامی دارد دعا از ما چرا خواهد کرد؟
مگو جامی کم است از خس درین راه خسی را تا کی این تعظیم کردن
اگرچه به صورت آن بد باشد و کره اما در حق او عنایت باشد چون حمام او گرم میشود و سود آن به خلق میرسد.» درین میان یاران آمدند عذر فرمود که «اگر من شما را قیام نکنم و سخن نگویم و نپرسم این احترام باشد زیرا احترام هر چیزی لایق آن وقت باشد در نماز نشاید پدر و برادر را پرسیدن و تعظیم کردن و بیالتفاتی به دوستان و خویشان در حالت نماز عین التفات است و عین نوازش زیرا چون به سبب ایشان خود را از طاعت و استغراق جدا