تنجیه

معنی کلمه تنجیه در لغت نامه دهخدا

( تنجیة ) تنجیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) برهانیدن. ( تاج المصادربیهقی ) ( زوزنی ) ( از دهار ) ( از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( از اقرب الموارد ). رستن و رهانیدن ( لازم و متعدی است ). ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بر بالا افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ). بر بالای زمین افکندن و بدین معنی است. قوله تعالی : فالیوم ننجیک ببدنک ( آنندراج ). || انباشتن زمین را و بلند کردن آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یقال : نجی فلان ارضه ،اذا کسبها و رفعها و مخاقة الغرق. ( ناظم الاطباء ).
تنجیة. [ ت َ ی َ ] ( اِخ ) شهر معروف مراکش در نزدیکی جبل الطارق که تنجه گویند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به طنجه شود.

معنی کلمه تنجیه در فرهنگ فارسی

شهر معروف مراکش در نزدیکی جبل الطارق که تنجه گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه تنجیه

قوله تعالی: «قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ» قراءت یعقوب بفتح سین است بر معنی مصدر، ای الحبس احبّ الیّ، باقی بکسر سین خوانند و هو اسم المکان، یعنی نزول السّجن احب الیّ. و این آن گه گفت که آن زنان مصر که در دعوت زلیخا بودند روی به یوسف نهادند که چرا سیّده خویش را و خداوند خویش را فرمان نبری و بصحبت وی تبجّح ننمایی و شادی نیفزایی؟ گهی بلطف می‌گفتند، گهی بعنف، او را بحبس و زندان تهدید می‌کردند تا یوسف از آن ضجر گشت و دلتنگ شد و در دفع کید ایشان استعانت باللَّه کرد گفت: ربّ ای یا ربّ لان احبس احبّ الیّ من ان اکون مطلقا اسمعهنّ یدعوننی الی معصیتک «وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ» ای کید امرأة العزیز و کید النّساء اللاتی رأین یوسف، «أَصْبُ إِلَیْهِنَّ» ای الّا تعصمنی اصب الیهنّ، امل بطبعی الی اجابتهنّ فی المساعدة علی امرها و قیل کلّ واحدة منهنّ دعته الی نفسها فلذلک قال اصب الیهنّ. یقال صبا الرّجل الی المرأة مال الیها یصبو صبوا و صبی و صباء اذا کسرت قصرت و اذا فتحت مددت و الصّبی رقة الهوی، «وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلِینَ» ای ممّن جهل حقّک و خالف امرک «فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ» ای اجاب اللَّه له می‌گوید اللَّه تعالی دعاء یوسف اجابت کرد و معنی دعا در ضمن این کلمه است که: و الّا تصرف عنی کیدهنّ، یعنی استجاب له، «فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ» و کفّ عنه احتیالهنّ، «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» بحاله و حالهنّ. و قیل السّمیع لدعاء الدّاعی، العلیم باخلاصه. یقال هذه الآیة ردّ علی المعتزلة الجهمیّة فیما یزعمون انّ الانسان مالک نفسه لا یحتاج الی عصمة ربّه علی المعاصی و هذا نبی اللَّه یوسف یدعو بصرف کیدهنّ عنه علما منه بانّ العصمة هی الّتی تنجیه و تحول بینه و بین المعصیة فاخبر اللَّه عن اجابة دعوته و صرف عنه کیدهنّ کما تری.
و روی عن ابن عباس: انّ رجلا من اصحاب النّبی (ص) ذهب یضرب خباء له علی قبر و هو لا یحسب انّه قبر، فسمع انسانا یقرأ تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ فاتی النّبی (ص) فقال: یا رسول اللَّه انّی ضربت خباء لی علی قبر و انا لا اعلم انّه قبر، فاذا انسان یقرأ سورة الملک. فقال رسول اللَّه (ص): «هی المانعة، هی المخبیة تنجیه من عذاب القبر».