تعسیر

معنی کلمه تعسیر در لغت نامه دهخدا

تعسیر. [ ت َ ] ( ع مص ) دشخوار گردانیدن. ( زوزنی ). دشوار کردن. ( دهار )( از اقرب الموارد ). دشوار کردن. نقیض تیسیر و منه : اللهم یسر و لاتعسر. || خلاف کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خلاف کردن بر کسی. || تضییق. ( اقرب الموارد ). || دنب برداشتن شتر در وقت دویدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || از سوی چپ آمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تعسیر در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دشوار ساختن .

معنی کلمه تعسیر در فرهنگ عمید

۱. دشوار ساختن، تنگ گرفتن.
۲. خلاف ورزیدن.

معنی کلمه تعسیر در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - دشوار ساختن.۲ - تنگ گرفتن . ۳ - خلاف ورزیدن . جمع : تعسیرات .

معنی کلمه تعسیر در ویکی واژه

دشوار ساختن.

جملاتی از کاربرد کلمه تعسیر

سندباد برخاست و زبان به دعا و ثنا بیاراست و گفت: هرچه بنده را در حیز تیسیر و امکان جهد گنجید و در وعای فکرت بود، جمله بذل کردم و چیزی مدخر نگردانیدم در باب تعلیم و تفهیم شاهزاده و اگر پادشاه- که همیشه به کام نیکخواه باد- خواهد که این دعوی مصحح گردد و این معنی محقق شود، مثال دهد تا حکما و فضلا از نکات علمی و دقایق حکمی سوال کنند تا معین و مهین و غث و سمین آن معلوم رای عالی گردد و صبح یقین از شب شبهت روی نماید و حق از باطل و صدق از کذب جدا گردد و بر رای اشرف انور مصور گردد که من بنده در مراسم خدمتکاری و لوازم حق گزاری تقصیر و غفلت جایز نداشته ام و آنچه درین مدت، سعی من ضایع و اجتهاد من ناموثر بود، به حکم آنکه اسباب را اوقاتست که ممکنات و محدثات بدان منوط و مربوطند و امثال آن اشجار و نبات زمین است که اثمار و ازهار ایشان به اوقات اعتدال ربیعی و خریفی متعلق است. زمستان ایام عطلت و اوقات فترتست و اگر کسی خواهد که در صمیم زمستان از درختان برگ و شکوفه بیرون آرد، هر چند بعضی اسباب موجود و ممکن است، اما چون اوقات در حیز تعذر و مقام استحالت است، رنج و مشقت سودمند نبود و تصنع و تکلف مربح و منجح نباشد و احوال شاهزاده همین مزاج داشت که بعضی اسباب در محل امکان و بعضی در حیز تعذر و استحالت بود. به حکم این معانی، ادراک این امانی، میسر و مهیا نمی شد و اکنون چون بقایای اسباب و شرایط و لوازم به اوقات جازم فراهم آمد، جمال مقصود هر چه زیباتر و آراسته تر از حجاب طلب چهره گشاد و اسباب تعسیر به وسایل تیسیر بدل شد. «ان مع العسر یسرا».