تلاعب

معنی کلمه تلاعب در لغت نامه دهخدا

تلاعب. [ ت َ ع ُ ] ( ع مص ) بازی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تلاعب در فرهنگ معین

(تَ عُ ) [ ع . ] (مص ل . ) بازی کردن .

معنی کلمه تلاعب در فرهنگ عمید

بازی کردن.

معنی کلمه تلاعب در ویکی واژه

بازی کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تلاعب

یکی از کبار مفسران در تفسیر آیه «و ان منکم الا واردها» چنین فرموده باشد که: مجموع خلایق از صراط چون برق می‌گذرند مگر قاضیان و اتباع ایشان که ابدالآباد در دوزخ باشند و با همدیگر شطرنج آتشین بازند. چنانکه در اخبار نبوی و آثار مصطفی آمده است که «اهل النار یتلاعبون بالنار». بدین دلایل این خلق را بر دیگر اخلاق ترجیح می‌دهند.