تقادیر

معنی کلمه تقادیر در لغت نامه دهخدا

تقادیر. [ ت َ ] ( ع اِ )ج ِ تقدیر. ( ناظم الاطباء ): اذا حلت التقادیر بطلت التدابیر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : و انواع تدابیر موافق انوار تقادیر نمی آید. ( سندبادنامه ص 55 ). تقادیر مخالف تدابیر است. ( سندبادنامه ص 278 ).
روز گم گشتن فرزند تقادیر قضا
چاه دروازه کنعان به پدر ننماید.سعدی.رجوع به تقدیر شود.

معنی کلمه تقادیر در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ تقدیر.

معنی کلمه تقادیر در فرهنگ عمید

= تقدیر

معنی کلمه تقادیر در ویکی واژه

جِ تقدیر.

جملاتی از کاربرد کلمه تقادیر

یکی گفت: گناه کنیزک را بود که شرایط احتیاط بجای نیاورد و شیر سر گشاده بر سر نهاد تا لعاب افعی در وی افتاد. دیگری گفت: این جنایت لکلک ارتکاب کرده است و هلاک این جماعت را سبب، او بوده است که افعی را بر سمت شیر گذرانید تا زهر در وی چکید و واسطه هلاک قومی گشت. دیگری گفت: مادت افنا و اصل اعدام، زهر افعی است که بر اماتت اشباح و تفرقه ارواج مجبول و مطبوع است و مضرت و معرت خلق در وی مرکب. دیگری گفت: گناه از صاحب ضیافت است که چاشنی نفرمود گرفتن و میان مضر و نافع فوق نکرد. شاهزاده گفت: درین واقعه هیچ کس را جرمی نیست که تقادیر، مخالف تدابیرست و دست تدارک آفریدگان از آن کوتاه.
سندباد گفت: این داستان از بهر آن گفتم تا بر رای ثاقب شاه مقرر شود که کارها معلق است به مقادیر، «اذا حلت التقادیر بطلت التدابیر». و اسباب منوطست به اوقات و چون اجل فراز آید و مهلت منقضی شود، رسیدنی برسد و چون قضا بیاید بصر برود و چون تقدیر در ازل سابق بود، کفایت سود ندارد و در شهامت مربح نبود و عاقل غافل گردد.
بر خواقیم فلک طبع قضا حکمت مطاع بر تقادیر زمان رای قدر قدرت قدیر