تنافی

معنی کلمه تنافی در لغت نامه دهخدا

تنافی. [ ت َ ] ( ع مص ) یکدیگر را نیست کردن. ( زوزنی ). یکدیگر را راندن. ( مجمل اللغة ). باهم منافی گردیدن و یکدیگر را نفی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هم دیگر را نیست کردن. ( آنندراج ). تباین و تدافع: و جیران تنافوا فی المعانی ؛ ای خالف بعضهم بعضاً فی اوصاف المحموده. ( اقرب الموارد ). اجتماع دو چیز در مکان واحد و زمان واحد چنانکه سیاهی و سفیدی و وجود وعدم. ( از تعریفات جرجانی ) : و تضاد و تنافی از مزاج طبایع اربعه برخیزد. ( سندبادنامه ص 343 ).

معنی کلمه تنافی در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) با هم مخالف شدن ، یکدیگر را نفی کردن .

معنی کلمه تنافی در فرهنگ عمید

یکدیگر را نفی کردن، با هم تباین داشتن.

معنی کلمه تنافی در فرهنگ فارسی

باهم منافی شدن، یکدیگررانفی کردن، تباین کردن
۱ - ( مصدر ) منافی هم بودن با هم مخالف شدن یکدیگر را نفی کردن . ۲ - ( اسم ) ناسازگاری .

معنی کلمه تنافی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تنافی (ابهام زدایی). تنافی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تنافی حقیقی، ناسازگاری ذاتی میان مدلول دو دلیل• تنافی عرضی، ناسازگاری میان مدلول دو دلیل به قرینه امر خارجی
...

معنی کلمه تنافی در ویکی واژه

با هم مخالف شدن، یکدیگر را نفی کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تنافی

اگر کسی گوید بر تعنّت که: آن پوست نو که میآفریند عاصی نیست، چونست که وی را عذاب میکنند؟ جواب وی آنست که همان پوست سوخته می نو کند، و باز آرد نه پوستی دیگر، چون قادر است که آن پوست که در خاک می‌بریزد، پس همان نو میکند، و باز می‌آفریند، قادر است که آن پوست در آتش بسوزد، پس بقدرت همان نو کند، و بازآفریند. پس نه تبدّل در اصل آمد، که تغیّر در حال آمد. و بناء این قاعده بر آنست که غیر بر دو معنی استعمال کنند: بر معنی تضادّ و تنافی، و بر معنی تغیّر و تبدّل. و معنی تضاد و تنافی آنست که گویند: اللّیل غیر النهار و الذّکر غیر الأنثی. و معنی تغیّر و تبدّل آنست که ربّ العزّة گفت: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ، و هی تلک الأرض بعینها، غیر انّها بدّلت جبالها و أنهارها و أشجارها. و بعرف و عادت کسی را بینی تندرست، پس او را بینی نزار و ضعیف. چون از وی پرسی گوید: انا غیر الّذی عهدت، من نه آنم که تو دیدی! و او همانست، لکن حالش متغیّر گشت و فی معناه انشد:
اتحاد اسلامی به دو معنی است: ۱. اتحاد سیاسی مقابل غیر مسلمانان است که قرآن مجید به آن اشاره نموده و فرموده‌است: «وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ؛ و این امت شما (در مقابل دشمنان) امتی است واحد و من پروردگار شمایم پس از مخالفت من بپرهیزید» (مؤمنون/۵۲). و این اتحاد سیاسی تنافی با حفظ عقیده خود و ثبات بر تولی و تبری ندارد، زیرا تولی و تبری دو رکن مهم دین و واجب بوده و باید با استدلال و منطق، و به دور از تعصب و عناد بحث و گفتگو کرد تا حق معلوم گردد و پیروی از حق شود.
همچنین منقار باشه از تعرض عصفور و ضرر زهر از نیش زنبور منقطع ماند و چهره کاهربا که در فراق رخساره کاه زرد مانده است، سرخ شود و تضاد و تنافی از مزاج طبایع اربعه برخیزد و دور نبود که عقرب، سنان بیفکند و خار پشت، تیر بیندازد و مار گرزه از لعاب نوش دهد و ماهی، جوشن و کشف، بر گستوان بیرون کند.
بلی تنافی اضداد و اختلاف حروف ز تنگ ظرفی هستیست در لباس صور