تمنه

معنی کلمه تمنه در لغت نامه دهخدا

( تمنة ) تمنة. [ ] ( اِخ ) ( یعنی قسمت معین ). 1- قریه ای است که در مرز و بوم شمالی یهودا واقع است. صحیفه یوشع 15:10 و فلسطینیان در آنجا ساکن می شدند دوم تواریخ 28:18 و فعلا خرابه ای است که آن را تبنه گویند و موقعش بر تپه ای است که 74 قدم از سطح دریا مرتفع می باشد و بطور تخمین دو میل تا بیت المقدس مسافت دارد. 2- قریه ای که در کوهستان یهودا بطرف جنوبی حبرون واقع است. صحیفه یوشع 15:57 و دورنیست که همان تبنه باشد که بمسافت نه میل به جنوب غربی بیت لحم واقع است. 3- مکانی که یهودا در زمان ملاقات عروس خود تامارا بدانجا برآمد. سفر پیدایش 38:12-14. 4- مسقطالرأس زوجه شمشون سفر داوران 14:1 و 2و 5 و دور نیست که همان بتنه ( کذا ) باشد که بطرف غربی بیت شمس واقع است زیرا که آثار زراعت و سنگهایی که بصورت مودار تراشیده شده و اشاره به بودن تاکستان می نماید در آنجا موجود است. ( از قاموس کتاب مقدس ).
تمنه. [ ت ِ ن َ ] ( اِ ) سوزن کلان که بدان چیزهای گنده و ستبر دوزند. ( فرهنگ رشیدی ).

معنی کلمه تمنه در فرهنگ معین

(تَ مَ نَ ) (اِ. ) سوزن لحاف دوزی .

معنی کلمه تمنه در فرهنگ عمید

سوزن درشت لحاف دوزی.

معنی کلمه تمنه در فرهنگ فارسی

سوزن درشت، موج زدن آب
قریه ایست که در مرز و بوم شمالی یهودا واقع است . قریه که در کوهستان یهودا به طرف جنوبی حبرون واقع است .

معنی کلمه تمنه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تمنه، بزرگترین گروه قومی در سیرالئون است.
این گروه که ۰۰۰، ۴۲۵ تن از ایشان مسلمان اند، بیش از یک سوم جمعیت ۸ر۳میلیونی سیرالئون را تشکیل می دهند و حدود یک سوم قلمرو آن را در اختیار دارند. تمنه ها (تیمنه، تیمانی) در بخش شمالی منطقه ساحلی بیشه زار و بخشهای مرکزی جنگلهای بارانی ساکن اند. آنان به قلمرو فرهنگی ای تعلق دارند که جورج مرداک در افریقا ، مردم آن و تاریخ فرهنگ آن ها آن را کرو و خرده فرهنگ مندی نامیده است. اکثر گروههای قومی سیرالئون و لیبریا و بعضی مناطق ساحل عاج و گینه چنین هویتی دارند. دیوید دالبی در کتاب زبانهای مِل: طبقه بندی جدید زبانهای جنوب آتلانتیک غربی، تمنه ها را در گروه مِل از خانواده زبانی کنگو ـ کردفانیِ گرینبرگ قرار می دهد. اگرچه تاکنون تمنه ها بدقت مطالعه نشده اند، وجوداختلافات لهجه ای در میان تمنه زبانان مشهود است.
← محصولات کشاورزی
میزان تراکم جمعیت در حدی مطلوب قرار دارد و بنابراین شکار اهمیت چندانی ندارد. محدودیت مراتع و عوامل دیگر مانع نگهداری انبوه گله های گاو است، ولی تعدادی گاو و دیگر حیوانات اهلی در سراسر منطقه یافت می شود. تمنه ها در فرصتهای به دست آمده به فعالیتهای گوناگون درآمدزا می پردازند. در خلال سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۴۰ ش /۱۹۵۲ـ۱۹۶۱، در واقعه «تبِ الماس» در بخش کونو، عده کثیری از تمنه ها شرکت کردند و قبل از تعطیلی آن، بیشترین نیروی کار معدن آهن مارامپا را تشکیل می دادند. بسیاری از تمنه ها به مراکز کار و نواحی در حال رشد، چه در شهرهای دور از مرکز و چه در فریتاون، پایتخت ملی، مهاجرت کردند.
ورود اسلام
در قرن یازدهم /هفدهم، مبلّغان بسیاری که به تمنه می آمدند، اسلام را به آن جا بردند. سیرالئون در قرن دوازدهم/ هجدهم، به طور کلی از جنگهای سخت سپاه اسلام در سودان در امان ماند، اما در قرن دوازدهم/ هجدهم پیروزی مسلمانان فولانی در فوتاجالون تمنه ها را به طور غیرمستقیم تحت تأثیر قرار داد. مردم فولانی و تجار مسلمان نیز با برقراری تجارت ساحل شرقی به منطقه تمنه نفوذ کردند و در مراکز تجاریِ رو به گسترش ساکن شدند، ازدواج محلی کردند و به طور محدود به تبلیغ دین خود پرداختند. بدینسان نخستین مراکز مسلمان نشین در ناحیه تمنه شکل گرفت. در طی قرن چهاردهم/ بیستم، اسلام گسترش یافت و همچنان رو به گسترش است. مسلمانان غیرتمنه ای ساکن میان تمنه ها پیرو فقه مالکی رایج در سودان غربی اند که ظاهراً زمینه تغییر دین برخی از تمنه ها را ایجاد کردند.
نظام دیوانیِ رئیس نشینها
...

معنی کلمه تمنه در ویکی واژه

سوزن لحاف دوزی.

جملاتی از کاربرد کلمه تمنه

قوله: وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ، الهاء راجعة الی الکتاب المذکور فی اوّل السّورة، و التّنزیل اسم للقرآن. و قیل تنزیل مصدر اقیم مقام المفعول کما یقال! هذا الدینار ضرب الامیر ای مضروبه. ثمّ بیّن کیف نزّله، ای انزله مرّة بعد اخری شیئا فشیئا مع جبرئیل و هو الرّوح الامین عَلی‌ قَلْبِکَ یا محمد. سمّی جبرئیل روحا لانّ جسمه روح لطیف روحانیّ و کذا الملائکة روحانیّون خلقوا من الرّیح، و قیل خلقوا من الرّوح و هو الهواء. و قیل سمّی روحا لانّ حیاة الادیان و بقاؤها به و بما ینزل به کما بالرّوح حیاة الأبدان و بقاؤها، و قیل لانّ الحیاة اغلب علیه کانّه روح کلّه. و قیل الرّوح اسم علم له لا صفة و سمّاه امینا لانّ اللَّه تعالی ائتمنه علی ما یؤدّیه عنه الی عباده و لم یخن قطّ فیما امر اللَّه به، یدلّ علیه قوله: مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ.
و عن علی (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «من شرب الخمر بعد اذ حرمها اللَّه علی لسانی، فلیس له ان یزوّج اذا خطب، و لا یصدّق اذا حدّث، و لا یشفع اذا شفع، و لا یؤتمن علی امانة، فمن ائتمنه علی امانة فاستهلکها فحق علی اللَّه ان لا یخلف علیه»، و عن ابی هریرة عنه (ص): «ریح الجنة توجد من مسیرة خمس مائة عام، و لا یجد ریحها مختال و لا منّان و لا مدمن خمر».