معنی کلمات حرف "خ" - صفحه 14
- خشم راندن
- خشمناکی
- خشه
- خشوده
- خشوعا
- خشوعی
- خدمات اختصاصی
- خشکه بار
- خط بر عالم کشید
- خفتن خون
- خورشید گرفتن
- خازک
- خاسان
- خاسب
- خاشت
- خاشر
- خاص بیک
- خاص شدن
- خاص کردن
- خاصک
- خویشتن ستای
- خویشتن پرور
- خویشتن پسندیدن
- خویله
- خویین
- خپله
- خوش فکر
- خوش لقائی
- خوش لگام
- خوش مجلس
- خوش مذاق
- خوش مرد
- خوش مشربی
- خوش معاشرت
- خزعبلات
- خزفی
- خزنتها
- خزند
- خزو
- خزون
- خزوک
- خزک
- خزیان
- خزیر
- خراش دار
- خراشه
- خراع
- خرس بچه
- خرسونس
- خرشاد
- خرقان افشار
- خرقان رود
- خوش قدمی
- خوش مردان
- خوش گوشت
- خوشامن
- خوشرنگی
- خوشنود ساختن
- خوشه ابر
- خوشینی
- خوصی
- خوف از جهنم
- خروارها
- خرواری
- خروان
- خروبه
- خروت
- خروج جنین
- خروز
- خروس عرش
- خروسلو
- خضارم
- خضراء دمن
- خضرمی
- خضروند
- خط اختصاصی
- خط اوستا
- خط بابلی
- خط بطلان کشیدن
- خط تراش
- خودرو مبدل برق
- خودرو مناسب کم توانان
- خودرو نجات سریع
- خودرو همه جارو
- خودسازی در قران
- خودسر زن
- خودسری کردن
- خودصداهای تکانه ای
- خودفروشی کردن
- خودفریبی کردن
- خداوردی
- خداوند دور
- خفافا
- خفاق
- خفت و خواری
- خفت و خیز
- خفتنگاه
- خفتنی
- خفته ارکان
- خفته بخت
- خفته دل
- خمار شکستن
- خمار کردن
- خمار گشا
- خمامی زاده جعفر
- خمر محال
- خمس در دوره غیبت
- خمود و خمول
- خموش گشتن
- خمپاره چی
- خشندی
- خشنه
- خشنواز
- خشنود شدن
- خشوه
- خشک اسطلخ
- خشک افشاند
- خشک بر
- خشک بودن
- خاوندی
- خاوی
- خاچیک
- خاک اقدام
- خاک انگیخته
- خاک بدر
- خاک بهر
- خاک بودن
- خدمت حضور
- خدمت خواستن
- خدمت دوست
- خدمت نمای
- خدمت نمودن
- خدوع
- خدنگان
- خدنگ انداز
- خدمتگار
- خرستان
- خرسند شدن
- خرسند کردن
- خرسه
- خرسی
- خرشان
- خرطال
- خرطوم دار
- خجله
- خجلی
- خجندیان
- خجیره
- خدا بخش
- خدا جویی
- خدا خوانی
- خدا دانی
- خدا دوران
- خدا دوستی
- خاطر گرفته
- خورش بر
- خواجه مروارید
- خواجه سه یاران
- خواجه زاده ٔ برس
- خواجه باشی سانان
- خواجه ایم
- خواجه انور
- خواجه اسحاق اف
- خواجه ابواحمد ابدال چشتی
- خواجه اباد
- خورشید رخسار
- خورشید دیدار
- خورشید خد
- خورشید برق
- خورشید اقتباس
- خورشهاب
- خورش رستم
- خربزه دانه
- خشمگین شدن
- خشمین
- خشن پوست
- خشناء
- خشند
- خشک جانی
- خشک جنبان
- خشک جنگل
- خشک خار
- خشک دامان
- خشک دامن
- خشک دماغ
- خشک شاخ
- خشک شانه
- خشک مزاج
- خشک نانه
- خشک نهال
- خرمن سوختن
- خون الوده
- خواری کشیدن
- خادم محسن
- خندانی
- خاتون کائنات
- خفته بینی
- خوش برگ
- خردلی
- خوگری