خوش قدمی

معنی کلمه خوش قدمی در لغت نامه دهخدا

خوش قدمی. [ خوَش ْ / خُش ْ ق َ دَ ] ( حامص مرکب ) خوش شگونی. نیک پیی. مبارک قدمی. خجسته قدمی.

معنی کلمه خوش قدمی در فرهنگ فارسی

خوش شگونی نیک پیی

جملاتی از کاربرد کلمه خوش قدمی

دنیا زنی ثروتمند است که پس از مرگ سه همسرش دچار افسردگی شده و برای مداوا نزد روان پزشک می‌رود. دکتر از او می‌خواهد زندگی اش را شرح دهد و دنیا از ازدواج اولش با فرزاد می‌گوید: آن دو که در یک دانشگاه تحصیل می‌کنند، بر اثر یک سوء تفاهم اخراج می‌شوند. فرزاد که به نیت دنیا برگه قرعه کشی بهزیستی خریده جایزه بزرگ را می‌برد و این را به حساب خوش قدمی دنیا می‌گذارد و با او ازدواج می‌کند. فرزاد وارد تجارت لباس می‌شود، فروشگاه زنجیره‌ای تأسیس می‌کند و جزو سرمایه داران بزرگ می‌شود، اما بر اثر یک اتفاق می‌میرد. دلال‌ها که پی به ثروت دنیا برده‌اند، باعث آشنایی او با جمال می‌شوند که رئیس کارخانه تولید شیر است. این آشنایی باعث ازدواج آنها می‌شود
قبرستان نصار خوش قدمی مربوط به دوره اشکانیان - دوره ساسانیان است و در شهرستان چرداول، بخش هلیلان، دهستان هلیلان، ۳ کیلومتری جنوب غرب روستای ظاهروند واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۱۲۸۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.