خرسونس

معنی کلمه خرسونس در لغت نامه دهخدا

خرسونس. [ خ ِن ِ ] ( اِخ ) نام طایفه و جایگاه طایفه ای بوده است که در هلس پونت قرار داشته و یورت و جای این طایفه با شبه جزیره کریمه امروز و قریم دیروز مطابقت می کند. میل تیاد فرمانده آنها بروزگار داریوش اول پادشاه هخامنشی مرد لایق و درخشانی بود. خرسونس بعدها دولت خرسونس تورید را بزمان پارتیها تشکیل داد و از دوستان دولت ارمنستان شد. رجوع به خرسون و خرسونس تورید شود.

جملاتی از کاربرد کلمه خرسونس

این لشکر در طول روز درونی‌ترین حلقه دفاعی شهر را نیز شکست تا کار سواستوپول یک‌سره شود. نیروهای شوروی وادار به رها کردن مواضع خود و عقب‌نشنیی در حین مبارزه به درون شهر و شبه‌جزیره خرسونس شدند. روز ۳۰ ژوئن هنگامی که مدافعان با کمبود مهمات مواجه بودند، استاوکا دستور به تخلیه افراد کلیدی از محاصره داد. آلمانی‌ها با پشتیبانی توپخانه سنگین روز ۱ ژوئیه وارد شهر تخلیه‌شده شدند و ظهرگاه پرچم خود را بر فراز یک ساختمان که هنوز پابرجا مانده بود، برافراشتند.
آخرین مقاومت‌ها در غارها و دره‌های کرانه پست شبه‌جزیره خرسونس صورت گرفت.