خوشرنگی

معنی کلمه خوشرنگی در لغت نامه دهخدا

خوشرنگی. [ خوَش ْ / خُش ْ رَ ] ( حامص مرکب ) خوب رنگی. نیکورنگی. زیبارنگی :
ز خوشرنگی چو گل گشتم ز خوشبویی چوبان گشتم
ز بیم باد و برف دی به خم اندر نهان گشتم.فرخی.

معنی کلمه خوشرنگی در فرهنگ فارسی

حالت و کیفیت خوشرنگ

جملاتی از کاربرد کلمه خوشرنگی

اسم‌های محلی گیاهیست که به اندازه تقریباً نیم متر رشد می‌کند. دارای برگ‌های ریز و گل‌های ریز زرد رنگ می‌باشد. اگر قطع شود از محل قطع شده مایع سفید رنگی مانند شیر بیرون می‌آید که مزه تلخی دارد. از ساقه و برگ و گل این گیاه برای رنگرزی استفاده می‌شود و از آن زرد خوشرنگی بدست می‌آید که در برابر نور و شست‌وشو و سایش دارای مقاومت و ثبات رنگی است.